نیّت آسمانی...

آیه 160 اعراف:

"و آنان را به دوازده عشیره که هریک شاخه  ای بود تقسیم کردیم، و به موسی آنگاه که قومش از او آب خواستند وحی کردیم که با عصایت به سنگ بزن. آنگاه از آن دوازده چشمه جوشید که هر گروهی آبخور خود را بشناخت. و ابر را سایبانشان نمودیم و برایشان منّ و سلوی نازل کردیم، از این چیزهای پاکیزه که روزیتان کرده ایم بخورید. و آنها بر ما ستم نکردند بلکه بر خودشان ستم می کردند."

معلم گفت: بدترین وضع برای قلب انسان اینه که به سنگ تبدیل بشه ولی خدا از این گونه قلب ها هم صرف نظر نمی کنه و در آیه 74 بقره می فرماید: سنگ ها حالات مختلفی دارند، گروهی در اثر اصابت معجزه ی خدا، منفجر می شه و چشمه ی آب از آنها می جوشه و این گونه حیات از اون سنگ جریان پیدا می کنه! گروهی آب نم نم از اطرافش روان می شه و برخی هم اصلاً هبوط پیدا می کنه و فرو می پاشه و کارش تموم می شه. نکته ی مهم اینه که مربی گری خدا رو بفهمیم که حتی اگر به سنگ تبدیل شدیم، رهامون نمی کنه و راهش رو نشون می ده که یک معجزه برای جوشیدن آب و حیات از این سنگ کافیه! ولی مهم اینه که ما جزو کدوم یک از این نوع قلب ها هستیم و اون معجزه ای که لازمه تا به این قلب اثر کنه چیه؟ در این آیه هم می فرماید که من 12 چشمه براتون تدارک دیده ام که هر قومی می تونه از چشمه ی خودش سیراب بشه. 

معلم اشاره کرد همیشه تمرکز انسانها روی حیات مادی، توجهشون رو از حیات معنوی شون کم می کنه و همین عامل باعث می شه از حقایقی که حتّی بهشون ایمان دارند، غافل بشوند و مثلاً با وجود اینکه از رسالت حضرت موسی مطمئن بودند، دائم به فکر منّ و سلوی و تامین احتیاجات دنیوی شون بودند. در مورد معامله ای که با امام حسین کردند هم می خوانیم:   آنچه کنند به کاسبی است     کس نکند ملامتش.

یعنی بیماری اینها این است که کاسبند حتی در دین هم کاسب هستند نه آنکه ندانند حسین کیست، بلکه از حکومت ری و کوفه نمی توانند بگذرند! همون طور که امام علی اشکال کار همه ی ما رو آرزوهای دور و دراز می دونه. خدا برای هر گروه، هر تیپ و هر صنفی، مدل مناسب رو ارائه کرده و این که 12 چشمه مختلف برای این قوم با سلایق متفاوت جوشیده (تا هر گروه بر اساس سلیقه و نیازش یک راه رو به سوی خدا انتخاب کنه) یا 12 امام با مدل های مختلف زندگی و شرایط متفاوت قرار داده برای اینه که ما از اونها بر حسب شرایط زندگی خودمون الگو برداریم و یاد بگیریم! نشانه های خدا همه جای دنیا وجود داره چه برای مسلمونا در مکه و کربلا و... یا برای مسیحی ها با برنادت، فاطیما و ...  

در نهایت اینکه حتماً یکی از این مدل ها به من می خوره و باید یکی از این چشمه ها رو برای دریافت آب حیات انتخاب کنم. اگر از این محبت در وجود ما باشه، یعنی این وجود، حیات دارد و تنها راه دریافت این آب حیات، محبّته! چون این وجودهای برتر همه مملوّ از محبّت اند و همیشه جاری اند و حیات را جریان می بخشند. این افراد به همه حیات می دهند و هرگز در عوض این بخشش ها، توقّع و درخواستی ندارند. اهل ولایت خود را به این چشمه ها می سپرند و زنده می شوند.

معلم از مرحوم دولابی نقل کرد که: در این عالم تلاش نتیجه نمی دهد بلکه نیّت نتیجه می دهد! اگر نیت درست و خالص بود، کار به انجام میرسد ولی اگر خودت رو به در و دیوار بکوبی ولی نیت ناخالص داشته، بی ثمر خواهد شد. هرگاه دیدی در کارت دنبال ارضای نفست هستی، اصلاً حرکت نکن چون فایده نداره و این عمل به آسمان نخواهد رسید بلکه در محدوده ی خاک می مونه و از بین میره! اما اگر نیّت خدایی و آسمانی است، دست خدا در کار وارد می شه و مسیرها گشوده می شود و به سرعت پیش خواهد رفت. سعی کنبد خودتون رو از هیاهو و اینکه دیگران چی میگن جدا کنید چون در شلوغی ها نیست که اتفاقی می افته و لازم نیست سروصدای زیاد و شلوغ کاری به پا بشه تا حرکت مهمی در این عالم اتفاق بیافته. در خلوت خودتون تصمیم بگیرید و حالا قدم مهمتر اینه که راه خودخواهی ها رو ببندیم تا کارمون خالص بشه.  

الگوی عملی...

این جلسه بحث های متفرقه زیادی داشتیم و با توجه به مناسبت معلم در مورد حضرت زهرا گفت: ایشون با اینکه فرزند ثروتمندترین زن جامعه بوده در زمان ورود مهاجرین یک سازماندهی عجیب برای اسکان و تغذیه ی اینها ایجاد می کنه و با دست خودش گندم آرد می کنه، نون می پزه و دنبال رسیدگی به محرومین می ره در حالیکه آقازاده ها و خانوم زاده های کنونی هرگز در چنین شرایطی خودشون رو به سختی دیدن موظف نمی دونن و خیلی از فعالیتها رو در جامعه دور از شٲن خودشون می بینند. همه ی این کارها با حفظ صحیح حریم ها و حدود و قوانین الهی انجام می شده و هرگز مثلاً به زور افراد ثروتمند مجبور به جا دادن به این افراد نبوده اند و همه ی کمک ها از سر خلوص نیت و با اشتیاق کامل بوده! زن ها در جنگ ها همیشه حضور داشتند و لوجیستیک آب و غذا و بهداری رزمی رو به عهده داشتند (در بین شهدای احد زنها هم هستند) در حالیکه می توانستند زندگی آرام و بدون دغدغه ای داشته باشند. اینها همه الگوهای عملی است که اگر واقع گرایانه نگاه کنیم، عظمتش رو درک می کنیم و قدرش رو می دونیم! خطبه ی حضرت زهرا که در اون شرایط پس از وفات پیامبر ایراد شده (اگر با سخنرانی ها و اظهار نظرهای کنونی مقایسه کنیم)، داره جهان بینی آدمها رو عوض می کنه، جامعه شناسی می کنه و پاتولوژی جامعه رو شناسایی می کنه و نشون می ده، سپس راه نجات رو حتی به خائنین نشون می ده! برخلاف صحبتهای امروزه که نفسانیت در اونها موج می زنه، مملو از تهدید و حربه های مختلفه و به تنها چیزی که نظر نداره، امر به معروف و نهی از منکره! این حقایق درباره ی این بزرگان انسان رو شیفته می کنه و هرگز نیاز به غلوّگویی نیست و فقط باید با اونها انس گرفت و همراه شد. در آخر جلسه، هدی بحث قرآنی هفته مون رو انجام داد. آیه 159 و 160 اعراف: "و از قوم موسی گروهی هستند که به حق هدایت می کنند و به آن حکم می دهند. و آنان را به دوازده عشیره که هریک شاخه ای بود تقسیم کردیم، و به موسی آنگاه که قومش از او آب خواستند وحی کردیم که با عصایت به سنگ بزن. آنگاه از آن دوازده چشمه جوشید که هر گروهی آبخور خود را بشناخت. و ابر را سایبانشان نمودیم و برایشان منّ و سلوی نازل کردیم، از این چیزهای پاکیزه که روزیتان کرده ایم بخورید. و آنها بر ما ستم نکردند بلکه بر خودشان ستم می کردند." معلم گفت: مثال های قرآن ما رو راهنمایی می کنه که منظور از کلمات و اصطلاحات، در قرآن چیه. مثلاً باید دقت کنیم مواردی که در این آیه آمده مثل آب، طلب آب، آبشخور و سنگ (حجر که گاهی قلب به اون تشبیه شده) و عدد 12 در قرآن نشانه و سمبل چه چیزی است؟ خدا در این قوم یک تقسیم بندی می کنه تا در معرض ظلم به هم قرار بگیرند و آزموده شوند مبادا ظالم باشند. خداوند از یک منبع مشترک و واحد که از جانب خدا هم هست، آبشخورهای متعدد قرار داده که از هر کدام از این 12 مسیر می توان به اون سرچشمه و به خدا رسید اما با ظلم در این زمینه ی ایجاد شده هم می توان به انحراف دچار شد.

مالک اونه...

این جلسه هم هدی آیه رو توضیح داد. 

آیه 158 اعراف:

" بگو: ای مردم! من فرستاده ی خدا به سوی همه ی شما هستم. همان که فرمانروایی آسمان ها و زمین از آن اوست. هیچ معبودی جز او نیست، زنده می کند و می میراند. پس به خدا و رسول او، آن پیامبر امّی که به خدا و کلمات او ایمان دارد، ایمان بیاورید و از او پیروی کنید، امید که هدایت شوید."

معلم گفت: ایمان یک باور است و مرحله ی بعد از آن، عمل کردن است! که تا این باورها با جهد و تلاش به عمل تبدیل نشود، هدایت اتفاق نمی افتد و به نور اصلی نمی رسیم. بسیاری از باورهای ما به عمل تبدیل نمی شود مثلاً ما میدونیم که خدا یکی است ولی در ذهن ما همیشه گرایش به خداهایی هست و در درخواست هامون دست جلوی خداهای دیگری دراز می کنیم. باید باور کنیم عزیز داشتن دین و فرستاده ی الهی، تنها راه عزّت ماست پس همیشه دلمون برای دین خدا بسوزه و نسبت به اون دلسوزی و تعصّب داشته باشیم. سعی کنیم خودمون رو خرج شرع و دین بکنیم و نه اینکه شرع رو خرج خودمون بکنیم! یادمون باشه دین هرگز نباید مسیری برای نون خوردن ما باشه!

بسیاری از ترس های ما به خاطر اینه که ما مرگ و زندگی رو دست خدا نمی بینیم و از دیگران می ترسیم که رزق یا حیات ما رو تهدید کنن. کسی مرگ ما رو نمی تواند عقب بیندازد هرچند برخی کارها مثل صدقه دادن، ما رو مشمول سنتی الهی می کنه که خدا موعدها رو عقب یا جلو میندازه. اگر باور کنیم خدا مالک آسمانها و زمین است، تبعیّت و پیروی دیگه برامون سخت نخواهد بود چون بزرگتر و قدرتمندتر از او رو پیدا نمی کنیم و می دونیم اداره دنیا به دست اوست پس دیگران کاره ای نیستند! بنابراین دنبال کسی جز او راه نمی افتیم. اشکال ما خیلی مواقع اینه که چون می دونیم خدا همیشه هست و ما رو رها نمی کنه و صبرش هم زیاده، دنبال بقیه ی کارهامون می رویم و می دونیم هرگاه برگردیم، خدا پذیرای ماهست!

یک نکته ای که بین صحبت ها مطرح شد این بود که دین نباید مسیر کسب درآمد باشه و افراد وارسته و کسانی که به جایی رسیده اند مثل آیه الله طباطبایی و علامه محمدتقی جعفری هرگز از راه دین پول در نیاوردند. معمولاً افراد و یا حتی حکومت ها با دین مشکلی ندارند مگر زمانی که با منافع افراد تداخل پیدا می کنه که این افراد منفعت پرست در قرآن اکثراً با عنوان ملٲ مطرح می شوند. این افراد می خوان جلوی مداخله ی دین رو در جامعه بگیرند.

در پایان جلسه هدی آیه ی بعدی رو هم مطرح کرد:

آیه 159 اعراف: "و از قوم موسی گروهی هستند که به حق هدایت می کنند و به آن حکم می دهند."

معلم گفت: جامعه ی دینی نباید مشغول اختلافات جزیی بشه چون نتیجه اش این می شه که لائیک و بی دینی دنیا رو می گیره در حالیکه اگر یکتاپرستی به دنیا حکومت بکنه، اختلافات دیگر قابل بحث و بررسی و حل کردن است.

آسمانی شدن...

این جلسه با صحبت های متفرقه ی زیادی همراه بود و بحث قرآنی مون با تاخیر شروع شد. این بار هدی مطالعه کرده بود و آیه ی این هفته رو توضیح داد. 

آیه 157 اعراف:

" همان کسانی که از این رسول، پیامبر درس ناخوانده پیروی می کنند که (وصف) او را نزد خویش در تورات و انجیل مکتوب می یابند، که آنها را به کار پسندیده فرمان می دهد و از کار ناپسند منع می کند و پاکیزه ها را برایشان حلال و پلیدی ها را بر آنان حرام می کند، و تکالیف سنگین و قید و زنجیرهایی را که بر آنها بود برمی دارد. پس کسانی که به او ایمان آوردند و حرمتش را نگاه داشتند و یاریش کردند و نوری را که با او نازل شده پیروی نمودند، هم آنان رستگارانند."

معلم گفت: گاهی ما تصور می کنیم رعایت پاک و ناپاک های تعیین شده از جانب خدا، برای ما محدودیت ایجاد می کنه درحالیکه این آیه می فرماید اتفاقاً مراعات این موارد و طیّب و خبیث ها، زنجیرها رو از پای ما باز و ما رو آزاد می کنه! فلسفه ی تعیین مرز حلال وحرام همینه که ما آلوده به زشتی ها و پلیدی ها نشویم و پاک و آزاد زندگی کنیم. معلم گفت: همون طور که در آیه ای از قرآن داریم، به جز طیّب و پاک، چیزی از گمرک آسمان نمی گذره و به بالا راه پیدا نمی کنه. رعایت این احکام و دوری از ناپاکی ها باعث آزادی و آسمانی شدن ما میشه! خداپرستی، باعث ثبوت نفس، آزادی و راحتی میشه چون لازم نیست نگران افراد و نیروهایی به جز خدا باشه. دیگه بالا و پایین شدن ها اونو نمی ترسونه و نگران نمی کنه!

در قسمت بعدی آیه رواج دادن خوبی و زیبایی و سپس زدودن زشتی هاست که در این جا ابتدا امر به معروف ذکر شده و بعد از اون نهی از بدی ها! معلم گفت: ما معمولاً توسعه دادن خوبی ها رو فراموش می کنیم و مستقیم سراغ نهی از بدی می رویم در حالیکه خدا امر به خوبی رو مقدّم آورده یعنی اگر زیبایی ها ارائه و خوبی ها به افراد معرفی بشوند، دیگه جایی برای زشتی و بدی نمی مونه و اصلاً کسی سراغ منکر نمی ره. پس وظیفه ی ما در مرحله ی اوّل ترویج زیبایی ها و خوبی هاست!

هدف: زیبایی...

در ابتدای این جلسه سوال هایی در ادامه ی بحث هفته ی گذشته مطرح شد که معلم در جواب اون به نکاتی اشاره کرد و گفت: یکی از اساسی ترین موارد برای یک مومن اینه که در این عالم نسبت به هیچ چیز احساس مالکیت نداره پس نه ترسی خواهد داشت و نه ناراحتی ای (لا خوف علیهم و لا هم یحزنون)! مثالش کسی است که شبی رو تو یه هتل می گذرونه، متوجه می شه که لوله ی آب ترکیده و جایی نشت می کنه. این فرد بدون اینکه ناراحت بشه یا غصه بخوره به هتل دار خبر میده تا مشکل رو برطرف کنه و چون خودش رو مالک اونجا نمی دونه، ناراحتی و ترسی هم از بابت این ماجرا نداره! البته این موضوع با سازندگی در این دنیا مغایرت نداره ولی مهم اینه که این آدم نمی سازه به این امید که داشته هاش رو در دنیا زیاد کنه بلکه برای خیر و فایده رسوندن به خلق خدا کار می کنه. پس ما باید باور کنیم که نسبت به هیچ چیز در این عالم، مالک نیستیم. فقط امکانات و شرایطی است موقّتی که خدا لازم دونسته در اختیار ما قرار بده تا در حد شعورمون بهره ببریم (مالک مطلق خداست)! از طرفی هم احساس فاعلیت و مالکیت ما نسبت به نعمت های اطرافمون هم هست که باعث غرور و خودبرتر بینی میشه و ما رو زمین میزنه.

معلم گفت: عمل به نیکی ها کار بزرگ و خاصی نیست که مثلاً فکر کنم کاش پول داشتم 10 تا آمبولانس وقف می کردم! کافیه یه خورده اخلاقم رو اصلاح کنم و برخورد بهتری با مردم داشته باشم که این خیلی بالاتر از بخشش ماله! ما در برخوردها و در جامعه ی اسلامی مون از دست هم در امان نیستسم، از تهمت و توهین و تحقیر دیگران دائماً در هراسیم و امنیت نداریم! همین نکات پیش پا افتاده است که مهمترین و اثرگذارترین بخش رفتارهای ماست و باید رعایت بشه.

یه سوال دیگه هم مطرح شد که آیا حضرت زهرا به خاطر نسبتش با پیامبر و یا به خاطر داشتن ژن سالم از پدر و مادری کامل به این مراتب رسیده؟ معلم جواب داد: همه ی فرزندان پیامبر و ائمه افراد صالح و بدون ایرادی نبوده اند و بسیاری از مشکلات جامعه ی اسلامی و فتنه هایی که به پا شده، از طرف این افراد بوده. حضرت زهرا همه ی سختی ها رو در کنار پیامبر تحمل کردند در حالیکه پیامبر دخترهای دیگری هم داشت که این فداکاریها رو انجام ندادند. پس نمی تونیم بگیم که حضرت زهرا به خاطر داشتن ژن پیامبر، چنین شخصیت تکامل یافته ای داشتند. در بزرگی حضرت زهرا همین بس که از حق خودش گذشت تا جنگ و دعوا به پا نشه و مردم از حقشون محروم نشوند! خطبه ی حضرت زهرا نشون میده که فقط به دنبال روشن کردن ذهن ها و ارائه ی حقیقت به مردم بوده، بیماریها و گرفتاریهای جامعه رو بیان و درمان و راه حلش رو هم ارائه میده. و زمانی که روشنگری اش رو انجام داد و حق رو از باطل جدا کرد، ذهن ها و قلب ها رو غبار روبی کرد و ویژگیهای حاکم الهی رو شرح داد، مردم رو مختار گذاشت و گفت: اگه دوست دارید در این جهالت بمونید، ما در خانه می نشینیم! برخلاف جوامع کنونی که به خاطر یک پست کوچک، شرافت و شخصیت و زندگی افراد و یا حتی یه جامعه رو فدا می کنند...  

این جا دیگه بحث قرآن رو شروع کردیم و زری آیه ی این هفته رو هم توضیح داد:

آیه 156 اعراف:

"و در این دنیا و در آخرت برای ما نیکی بنویس، که ما به تو بازگشته ایم. گفت: عذاب خویش را به هرکه خواهم می رسانم و رحمتم همه چیز را فراگرفته است. پس به زودی آن را برای کسانی که تقواپیشه اند و زکات می دهند، و کسانی که به آیات ما ایمان دارند، مقرّر خواهم داشت."

 معلم گفت: نوشتن خدا، روزی کردن و مقدّر شدن چیزی است، یعنی از خدا می خواد که نیکی ها رو براش مقدّر کنه. چیز دیگه ای هم که تو این آیه اومده اینه که رحمت خداوند همه رو در بر می گیره مگر کسانی که خودشون رو از این دایره خارج کنند.

نکته ی دیگه ی این آیه اینه که اگر ایمان مطلق نداشته باشم به اینکه هرچه پیش میاد، نوشته ی همون کارفرمای اصلی است، پای ضررها و بحران هاش نمی ایستم درنتیجه ترس و اضطراب از من دور نمی شه. مثالش اینه که اگر من کسی رو به عنوان دوست واقعی خودم قبول و به او ایمان و اعتماد کامل داشته باشم، حتی وقتی اون دوست توی یه جمع به من ناسزا بگه ناراحت نمی شم و می گم حتماً لازم بوده اینو بهم بگه، احتمالاً با این کار یه شرّی رو از من دور کرده و حتماً لازم بوده این طوری رفتار کنه و اصلاً ناراحت و نگران این رفتارش نخواهم بود و ازش حتی سوال هم نمی کنم چرا؟! در مورد ارتباط با خدا هم اگر این اطمینان و ایمان باطنی وجود داشته باشه، با آرامش برخورد می کنه و از سود و زیان و ... نمی ترسه و نگران بحران های مسیر نیست. 

معلم منظور از حسنه رو هر چیزی دونست که باعث زیبایی و زینت ما بشه، چیزهایی هست که خیلی هم بد نباشه ولی برازنده و مناسب یک شخصیت الهی نیست مثلاً میگن این برای تو قشنگ نیست که این جوری رفتار کنی هرچند ممکنه. توقع اینه که به دنبال زیبایی ها و بهتر و زیباتر شدن باشیم و زشتی ها رو از چهره ی خود و جامعه مون دور کنیم! چشممون رو باید به تشخیص زیبایی ها عادت بدهیم و یاد بگیریم که زشتی و زیبایی رو بشناسیم و از زشتی ها دور بشیم. برای مقایسه ی درست و زیبا، می تونیم به زندگی مولانا نگاه کنیم که در ابتدای زندگی با درستی و حقیقت زندگی کرد ولی بعد از تحوّل، به جمال و زیبایی دست پیدا می کنه! حسنه و زیبایی فرای درست هاست و ما نباید به درست قناعت کنیم و راضی باشیم بلکه تلاش کنیم تا رسیدن به زیبایی ها!