خدا را دعوت کنیم...

پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرمود: بخوانید خدا را، یعنی دعا کنید. از خدا درخواست کنید، با خدا حرف بزنید. اُدعُوالله  خدا را دعوت کنید، خدا ما را دعوت کرده، ما هم خدا را دعوت کنیم  وَ ٲنتُم مُوقِنونَ بالاِجابَه  شما مٶمن هستید و ایمان دارید به اجابت خدا. یعنی خدا هم قبول کرده و به شما اجازه داده است که دعا کنید. از او بخواهید، دعوتش کنید  وَ ٲنتُم مُوقِنونَ بالاِجابَه   دعایتان اجابت شده است که دعا می کنید. یعنی اجابت، قبل از دعاست. یک وقت نگویید هرچه دعا می کنیم مستجاب نمی شود. اگر خدا نمی خواست، شما نمی توانستید دعا کنید. وقتی با حال دعا با خدا حرف می زنیم، این را خدا خواسته که نصیب ما شده است.   اُدعُوالله وَ ٲنتُم مُوقِنونَ بالاِجابَه  یعنی مٶمن به اجابت هستید. قلب شما متوجه او شده است. بی جهت دستها را بالا نگرفته ایم، خودش اوّل اجابت کرده است، بعد ما دعا کردیم. او اجابت کرده بود، بعد دست ما بالا آمد. تا خواست بدهد دست ما هم آمد بالا و گفتیم خدایا بده. مانند فرد محتاج تا یکی دستش برود داخل جیبش، سریعاً می ایستد. حتّی اگر در حال حرکت سریع باشد، می گوید دستش رفت داخل جیبش، معلوم است می خواهد چیزی بدهد. خدای مهربان دستش داخل جیبش رفته است که دست شما بالا می رود وگرنه بی جهت که دست شما بالا نمی رود. شک نداشته باشید، حرف سست نزنید، که بگویید معلوم نیست دعای ما به اجابت رسید یا نه!

از آن طرفش را هم می گوید: اِعْلَمُوا  با خبر باشید،  ٲنَّ اللهَ لایَستَجیبُ دُعاءً مِنْ قَلْبِهِ غافِلٍ   دلی که غافل باشد، دعایش مستجاب نمی شود. کلام را به خدا نمی رساند. خیلی شُل صحبت می کند، قلبی که غافل است دعا نمی کند. نمی داند چه چیزی برایش خوب است، نمی داند چه چیزی بخواهد، اصلاً به ندانستن هم نمی رسد چون قلب غافل است و دل جای دیگر است... این روایت می گوید آن که دلش این طرف و آن طرف است، دعایش بالا نمی رود. گاهی دعا یک آسمان بیشتر بالا نمی رود. گاهی دو آسمان و سه یا چهار آسمان، و متوقف می شود. مثل یک جرثقیل که باید درست کار گذاشته شود تا شیء را سالم به بالا برساند، دستگاه دل را هم باید قشنگ درست کرد تا دعا به مقصد برسد. البتّه شما نمی توانید این کار را بکنید، خدا این کار را انجام می دهد.

پس اوّل روبرویت را قشنگ خلوت کن. اگر بدهی به کسی داری بپرداز. اگر استغفار برای گناه داری استغفار کن. اوّل فکر کن ببین اگر راه فرج دیگری داری، اگر کس دیگری هست که کارت را انجام دهد، سراغ او برو. امّا اگر دیدی هیچکس نیست، با ادب دستهایت را بالا بگیر و از خدای خودت چیز بخواه…

مرحوم محمد اسماعیل دولابی، جلد 2 طوبای محبت 

حرکت در مدار الهی...

ابتدای جلسه معلم در جواب سوال هدی راجع به تربیت فرزند گفت: انسان حتی در مورد بچه خودش هم بیشتر از یک " مُبَشِّراً و نَذیراً " نقش نداره. ما نباید با زور و اجبار بچه هامون رو وادار کنیم طوریکه ما دوست داریم رفتار کنن وگرنه اگر از اون محدوده خارج بشن، رفتار دیگه ای می کنن. همیشه مهمترین مسئله، باورهای انسانه که با اجبار و تهدید درست نمیشه!

بحث با ایات 159 تا 162 سوره بقره پیگیری شد:

" إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَـئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ   إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَیَّنُواْ فَأُوْلَـئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ   إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ   خَالِدِینَ فِیهَا لاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنظَرُونَ

  کسانى که دلایل روشنگر و هدایتى را که نازل کرده‏ایم، بعد از آنکه آن را در کتاب آسمانى براى مردم روشن ساخته‏ایم، کتمان مى‏کنند خدا آنها را لعنت مى‏کند، و لعنت کنندگان نیز لعنتشان مى‏کنند     مگر آنها که توبه کردند و اصلاح نمودند و [حقیقت را] آشکار کردند، آنانند که توبه‏شان را مى‏پذیرم و من توبه پذیر مهربانم     آنها که کافر شدند و با کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنهاست     که در آن [لعنت‏] جاویدانند، نه [در عذابشان‏] تخفیف داده مى‏شود و نه مهلت مى‏یابند."

 

معلم گفت این آیات صحبت از کتمان شعائر خدا می کنه. تمام هستی رو به جهت واحدی در حال حرکته که هرکس و هرچیز جهتش رو تغییر بده، از این حرکت دور می افته. لعنت خدا در آیات قرآن معمولاً شامل کسانی میشه که یا عهدی که با رسولان الهی بستند رو شکستن و یا کسانی که از استکبار و طاغوت پیروی کردند و یا از منافقین بوده اند.

معلم گفت سعی صفا و مروه که در آیات پیشین مطرح شده بود، یادآور تلاش "هاجر" است که بین صفا و مروه یه حرکت و تلاش با محوریت خدا داشته (کنار کعبه) طوریکه رو به سوی فرد دیگری نمیره و امید به کس دیگری نداره، حرکت رفت و برگشتی به سمت خدا و کعبه داره و این حرکت در مدار الهی همراه با "صبر" بوده پس چشمه ای از جانب خدا رو به جوش میاره! لعنت زمانی شامل حال فرد میشه که نمی تونه در مدار الهی جا بگیره، پس از این حرکت دور میشه و از بین میره چون با این سیستم جور در نمیاد (قابلیت هاش رو نداره): مثل یه موجود آبزی که تو خشکی هرگز نمیتونه زندگی کنه چون قابلیتش رو پیدا نکرده.

آخر جلسه بحثی در مورد "عقل" و "وحی" شد که در جمع بندی معلم گفت "عقل" تا اونجایی جلو میاد که بفهمیم نیاز به "وحی" داریم و بیشتر از اون دیگه در توان و حیطه ی "عقل" نیست. عقل، "ظرف" است و آدم عاقل، ظرف بهتریست. همون طور که قرآن میگه افراد عاقل و اهل تفکر و صبر، می تونن پیام الهی رو بگیرن. اولویّت اینه که عقل رو تربیت کنیم جوریکه بتونه فرکانس هایی که خدا فرستاده، بگیره.

همه یک نفس و یک جهت...

ان شالله صابر باشید. هروقت در تنگنا قرار گرفتید، خدا کمکتان می کند. خدا غفور است، بزرگ است، صانع است. بیشتر از خودمان، ما را دوست دارد. منتهی دوست دارد که ما دعا کنیم تا خودمان بهره ببریم. می گوید من کار خودم را می کنم، شما هم مرا یاری کنید، یعنی دعا کنید. خدا که یار نمی خواهد، "یاری" یعنی بیایید هم مسلک من بشوید. غفّار باشید، ستّار باشید. خداوند محتاج کسی نیست. او کارهای خوب انجام می دهد، شما هم اگر کارهای خوب انجام بدهید، خدا را یاری داده اید.

حضرت اباعبدالله علیه السّلام احتیاج به مردم نداشت، امّا این که فرمود "مرا یاری کنید" یعنی مسلک مرا یاری کنید، مقصد مرا یاری کنید، همکار و همراه من شوید. شما وقتی نماز می خوانید، انبیا و اولیا را کمک کرده اید. وقتی کار خوب انجام می دهید، آنان را یاری داده اید. هر مسلکی که هرکس دارد، اگر شما هم از آن پیروی کنید، او را یاری کرده اید. آیا نفرموده اند که دشمنان ما را یاری نکنید؟ غذای دشمنان ما را نخورید؟ مسلک دشمنان ما را رفتار نکنید؟

هرکس دوست اهل بیت علیهم السّلام را دوست بدارد، ائمّه را هم دوست دارد. هرکس دوستان اهل بیت را دشمن بدارد، دشمن آنان هم شمرده می شود، ولو یک دقیقه باشد. امیدوارم کسی دشمن مومنین و دوستان اهل بیت نشود. اللّهُمَّ ارْزُقْنا حُبَّکَ وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ  خدایا محبّت کسانی که تو را دوست دارند به من عطا کن. یعنی دوستی مومنین موجب دوستی خدا و ائمّه می شود. این نکته ی بسیار مهمّی است که باید از روز اوّل، اساس باشد. اگر شاگردان یک کلاس همدیگر را دوست داشته باشند، می دانید معلم چقدر کیف می کند. همه یک نفس و یک جهت می شوند. خدا و رسولش هم دوست دارند مومنین به یکدیگر علاقه داشته باشند...

 

مرحوم محمد اسماعیل دولابی، جلد 2 طوبای محبت