اشتهای نفس...

اگر از علما و دیگران کتابتی دیدید یا حدیثی از آنها شنیدید، این جور نباشید که همه آن کتاب و جزئیاتش را از حفظ کنید. ان شالله یک مقدار که خواندید و ذائقه آن شخص نویسنده به دستتان آمد، آن وقت خودتان، همان او هستید... مقصود اینکه وقتی اینها را می شنوید و یا کتاب های علما را می خوانید که حدیث هایی در آنها هست، آن حدیث هایی را که قلبتان را می گیرد، بگیرید و همین طور بروید تا هرجا قلبت پذیرفت و لذتش را بردی دیگر آن مطلب جا افتاده است. آن وقت برو به یک حدیث دیگر و یک حدیث دیگر. اما قشنگ بخور مثل غذایی که جلویت می گذارند که تا ته آن را می خوری و ته ظرفش را هم پاک می کنی. حدیث و آیه قرآن را هم هرجا که قلبت گرفت و میل کردی، آن را تا ته بخور. یعنی اگر امشب رویش کار کردی و دیدی ته آن در نیامده، فردا شب هم نگاه کن. مرتباً پرده از آن باز می شود. مثل نوری که از یک کاسه بیرون می زند، مرتب در قلبت می آید. آن را بخور و بخور تا ته ظرفش را در آوری... اگر علمی، کلامی، بیانی، حدیثی، چیزی یا کتاب مخصوصی گیرت آمد و آن حدیث هایش را پسندیدی، آن را قشنگ بخور و بخور. یا اینکه یک حدیث یا آیه را اگر یک واعظی یا عالمی برایت گفت و قلبت آن را گرفت، قشنگ هی مز مزه کن، اطرافش و پهلویش را مز مزه کن. بگذار ذائقه ات باز و بزرگ بشود. اشتهایت قوی می شود... ان شالله امیدوارم اشتهایتان در معرفت، در ایمان، در محبت به صدق و خوبی با ائمه طاهرین و خدا زیاد باشد. "ما تشتهیه الانفس" را که شنیده اید. "ما تشتهیه الانفس" یعنی هرچه که اشتهای نفس انسان است.هرچه که دهنش باز است. این را خدا در بهشت به مومنین می دهد. انگار کن اینجا هم یک غرفه از غرفات بهشت است. چه فرق می کند؟ غرفات بهشت مگر چیست؟ همین است دیگر...

مرحوم محمداسماعیل دولابی، جلد 6 کتاب طوبای محبت

خودمون رو خراب کنیم...!

در ابتدای این جلسه، معلم گفت تاکید قران بر این موضوع که ما این قران را عربی نازل کرده ایم " انزلناه قراناً عربیاً" نشون میده برای فهم بهتر اون، باید با متن عربی کلنجار بریم و یا توی قران به عربی search کنیم تا به نتایج بهتری برسیم.

در مرور آیات مربوط به "تسلیم" معلم توضیح داد از ایات برداشت میشه که در این عالم همه چیز آشکاره و خدا میگه اگر تسلیم باشید، میتونید بفهمیدشون و راه رو پیداکنید مگر اینکه شما خودتون رو برگردونید. قدرت "تفقّه" قلب هست که باید حقایق رو درک کنه.

ضحی به ایه 36 سوره زخرف اشاره کرد:

" وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ

و هر که از یاد رحمان دل بگرداند، شیطانى بر او مى‏گماریم که همدم او گردد "

بعد از بحث در مورد ایه فوق، ضحی گفت "یحسبون انهم مهتدون" که در قران بارها تکرار شده نشون میده آدم ها چقدر می تونن در محاسباتشون اشتباه کنن در حدی که حتی راه خطا رو به جای راه درست انتخاب کنن و خوشحال باشن که هدایت یافته اند درحالیکه نیستند! معلم هم گفت به همین دلیل خیلی وقتا بهتره آدم بدون حرکت بایسته به جای اینکه حرکت اشتباهی انجام بده! رحمت خدا، تربیت خدا و مربیان الهی با "ذکر" و یادآوری و از سر رحمت، مدام راه صحیح رو تذکر میدهند و از اشتباه انسانها رو حفظ می کنن ولی قرین شیطانی، فرد رو در غفلت نگه میداره تا انتهای هلاکت.

البته معلم می گفت با دقت در این ایات، به نظر میرسه بحث ارتباط ما با خدای رحمان، بحث دلدادگی است و نه محاسبات! طوریکه بتونی با تمام وجود بایستی تا حتی همه چیزت رو بگیره، باز هم لذت ببری و بگی من بازم تو رو میخوام!

 معلم گفت در داستان های قران، همه اقوام به دوری و هجرت انبیاشون دچار و آزمایش شدند. این مشابه شرایظ عصر ما هست. نکته مهم اینه که در این دوری، دنبال چیزی به جز گم شده خودمون نرویم، دنبال سامری ها راه نیفتیم. اول باید منیّت خودمون رو رها کنیم و خودمون رو بسپاریم به یه سبیل الهی که یه فرد خیالی و عجیب و خاص نیست بلکه کسی است که رفتار و گفتار صحیح داره! این معنای ولایت داشتن و شیعه بودنه! معلم این رو هم تاکید کرد که لازم نیست زیاد بگردیم، اگر ما به واقع جویای حق باشیم، اونها خودشون ما رو پیدا می کنن وبا خودشون می برن! این وظیفه ایست که مربی های الهی به عهده گرفته اند. مهم اینه که اشتباهی جای دیگه نریم و گم نشیم! البته معلم گفت کسی بهترین درک و دریافت رو در زمان رویارویی با "مربی" داره که "من" خودش رو کنار گذاشته، کاملاً تسلیم شده و فهمیده خودش نمیتونه! باید باورمون بشه "عقلانیت" همه جا جواب نمیده و همه چیز رو درک نمی کنه!

معلم در جواب سوال الهه گفت ما باید خودمون رو به خطر بندازیم تا اشکالات و ضعف هامون رو بشناسیم! فقط در این شرایط متوجه نقایص میشیم و این قدم اول در اصلاح وجوده. پنهان کردن و انکار کردن اشکالات، باعث میشه قبولشون نکنیم و درنتیجه هیچ وقت اصلاحش نکنیم. نکته جالب دیگه ای که معلم آخر جلسه می گفت این بود که اگر زمانی احساس کردید خیلی فکر می کنید آدم خوبی هستید و دیگران هم فکر می کنن شما خیلی خوبید، لازمه که خودتون رو توی اون جمع، یه خورده خراب کنید!! باید سعی کنیم این آوازه خوب و احساس آدم خوبی بودن، برامون حجاب نشه.