دوباره ایمان بیاورید ...

بسم الله الرحمن الرحیم. قال الله تبارک و تعالی فی کتابه الکریم "یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا" ای کسانیکه ایمان آورده اید، "هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ" آیا می خواهید یک تجارت یادتان بدهم که آن تجارت شما را از عذاب دردناک نجات بدهد؟ عذاب مثلاً هجران انسان است که در دنیا افتاده و سفلی است. جایش جای خوبی نیست. همه ی خلقت در سفلی افتاده اند. سفلی یعنی یک جایی که آدم مرتب در آب و گل غوطه می خورد تا نجات پیدا کند. آدم وقتی در یک چاله ای که گل و آب باشد بیفتد، چطور است؟ دنیا خیلی از آن بدتر است، خودتان می دانید. مثل وقتی که یک گل و آبی کنار جاده باشد و آدم با لباسش در آن گل بیفند و دست و پا بزند تا بیرون بیاید. اگر بخواهیم ساده تعریف کنیم، دنیا اقلّش همین طور است. لذا این عذاب است، ناراحتی است، منتها همه درک نمی کنند. بعضی ها درک می کنند یا اینکه نیمی از آنها درک می کنند. بلکه هرکس از کافر و مسلم و مانند اینها حس داشته باشد، درک می کند که اینجا خوب جایی نیست. جای خطرناکی است،  مزاحمت دارد و خسته کننده است. جایی که در آن آدم ار خوردنش سیر بشود، آیا جای خوبی است؟ تا بروی بخوری، سیر می شوی! بخوابی، خسته میشوی، نخوابی، خسته می شوی. شما را به خدا جایی به این سختی سراغ دارید بروید؟ ...

حالا خدای مهربان می فرماید "ای کسانیکه ایمان آورده اید" توجه کنید که به مومنین می گوید. "یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا" مومنین را صدا می کند، یعنی آنهایی که ایمان را قبول کردند. معلوم می شود که ایمان را قبول کرده اند ولی هنوز از گرداب بیرون نیامده اند. مثل مسلم که اسلام را قبول کرده اما هنوز نجات نیافته و راحت نشده است. آن طور نشده که قشنگ از گرداب بیرون بیاید، زنده باشد، غم او را نگیرد، عذاب او را نگیرد، ناراحتی از کسی نشنود یا اگر بشنود، تحمل داشته باشد. اینها را ندارد، خدا دعوتش می کند: "یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ" ؟ آیا میل دارید شما را دلالت کنم به آن چیزی که شما را از عذاب راحت کند و نجات پیدا کنید؟ حالا آن چیست؟ " تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ". اول فرمود " یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا " حالا میفرماید "تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ". معلوم شد دوتا ایمان داریم، یکی اسلام است که آدم اول با لبش قبول می کند و می گوید و یکی هم اینکه وجدانش، اخلاقش و رفتارش هم مخلوط می شود، او مومن است. حالا خدا می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید، بیایید دلالت می کنم، برای شما دلیل می شوم و راهنمایی می کنم به این که دوباره ایمان بیاورید. با وجدانتان، با جانتان و با صدق. با خدای خودتان با جانتان ایمان بیاورید، وعده می گیرد: "تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ" ...

 مرحوم محمداسماعیل دولابی، جلد ششم طوبای محبت

نظرات 6 + ارسال نظر
هاجر پنج‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 07:47 ق.ظ

سلام دوست عزیز ، نمی دونستم وبلاگت به روز شده ، کلا ناامید شده بودم ، از بس که اومدم ونبودی . حداقل این جا رو یه سری بزن .

هاجر پنج‌شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:06 ق.ظ

ایه های دهم ویازدهم سورهی صف رو خدا وند فرستاده برای من که بعد یه عمر مثلا مسلموتی تازه باید ایمان بیارم .این ایمان اوردن دومی سخت تره . چه طوریش هم مهمه ؟ یه سوال چه طوری بعد از عمری مسلمونی دوباره ایمان بیاریم . ؟خوشم میاد که خدا می دونه چه جور مسلمونی هستیم ، دوباره تقاضای ایمان داره ،
ایا جهاد مال واموالی که گفته می تونه کمک کنه به ایمان اوردن به خدا وپیغمبر ؟! همون طور که مرحوم دولابی گفته راهنمایی می کنم به این که دوباره ایمان بیاورید. با وجدانتان، با جانتان و با صدق. با خدای خودتان با جانتان ایمان بیاورید، وعده می گیرد: "تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ" ...

مستانه جمعه 24 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 09:05 ق.ظ

سلام هاجر عزیز. هی بی توفیقی های منو به رخم میکشی، تازه من که بگی نگی هستم شما سر نمیزنی!
تو این بالا پایین زدن های این روزهام بازم بیشتر این حرفا رو میفهمم که چقدر تفاوته بین "دونستن" و "باور داشتن" و گاهی چقدر راه درازیه بین "زبان" تا "قلب"... چقدر ثابت کردن این "صداقت" جربزه و بی پروایی میخواد... همون اوایل دنبال یه دعا میگشتم برای حالم، قرآن رو باز کردم:

وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا (الإسراء/80)

و بگو: «پروردگارا! مرا با صداقت وارد کن، و با صداقت خارج ساز! و از سوی خود، حجتی یاری کننده برایم قرار ده!»

معمار جمعه 24 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 06:24 ب.ظ

یه جورایی ایمانی که ازش صحبت میشه همون موضوع "عشق" است ... خداوند در نظام طبیعی رشد ما مراحل سیر طبیعی برای آموختن عشق گذاشته که در واقع یک رفتار ایمانی برای سپاسگزاری است ...

ابتدا عشق به والدین و بعد عشق به همسر و بعد فرزند و در نهایت در سنین چهل سالگی میگه حالا که درست عشق ورزیدن رو آموختی به خودم عشق بورز و بس ...

مستانه جمعه 24 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:27 ب.ظ

ممنون جناب معمار، درسته. آرزو می کنم در این زمینه ادعای دروغی نداشته باشم و در آنچه که هستم، صادق باشم.

معمار جمعه 24 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 09:00 ب.ظ

البته با بررسی تطبیقی که در قرآن داشتم صداقت بیشتر در معنای "درست" است تا به معنای "راست" ولی در ادبیات پارسی اونو سطحی تر در نظر گرفتن و به راست بودن کفایت کردن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد