نماز... قنوت...

سلام. این هفته هم ادامه صحبت در مورد آیه 29 سوره فاطر رو داشتیم:

إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً یرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ(فاطر/29)

کسانی که کتاب الهی را تلاوت می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، تجارتی بی‌زیان و خالی از کساد را امید دارند. 

صحبت هایی در مورد تلاوت کتاب الهی و انفاق هفته های قبل انجام شده بود و این بار بیشتر روی "اقامه نماز" تمرکز کردیم.

ملیحه گفت در مورد معنی واژه نماز نظرات مختلفی هست. از ریشه‌ی «صلو» به معنی نرم شدن، انعطاف پذیر شدن و توجه کردن یا اگر صلاة را از ریشه ‍"صلٌ" در نظر بگیریم، یعنی صاف کردن و روشن کردن شراب، جدا کردن حبه از خاک به وسیله ریختن آب. کلمه "نماز" که به معنی "خم شدن و تعظیم کردن" بوده، معادل فارسی صلاة در نظر گرفته شده.

آیات مختلف و متعددی در قرآن به نماز اشاره کرده و در آیات زیادی کنار "زکات" یا انفاق" آورده شده:

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ(البقرة/277)

کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین می‌شوند.

الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ(الأنفال/3)

آنها که نماز را برپا می‌دارند؛ و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

قرآن توصیه می کنه از نماز محافظت کنیم. واژه هایی که با نماز استفاده میشه جای تامل داره چون برخلاف ما صحبتی از خوندن یا به جا آوردن نماز نیست بلکه صحبت از برپاداشتن و محافظت از اونه.

وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یحَافِظُونَ(المؤمنون/9)

و آنها که بر نمازهایشان مواظبت می‌نمایند؛

که این محافظت و اقامه کردن زمانی حاصل میشه که "قانت" یعنی "مطیع" در این محضر حاضر بشیم و حس " آماده به فرمان " بودن داشته باشیم:

حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ(البقرة/238)

در انجام همه نمازها و نماز وسطی کوشا باشید! و از روی خضوع و اطاعت، برای خدا بپاخیزید!

و توصیه هایی در مورد شرایط نزدیک شدن به نماز داره! در خطاب به فرد با ایمان (نه مسلمان) میگه باید متوجه باشید چی میگین تا به نماز نزدیک بشید:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ ...(النساء/43)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه می‌گویید...

و البته نتیجه ی ضایع کردن نماز یعنی بی اثر و بی فایده کردن نماز رو گوشزد می کنه:

فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یلْقَوْنَ غَیا(مریم/59)

اما پس از آنان، فرزندان ناشایسته‌ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروی نمودند؛ و بزودی گمراهی خود را خواهند دید!

و هشدار میده در مورد نماز حتی به سهو دچار غفلت نشیم:

فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ(الماعون/4) الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ(الماعون/5)

پس وای بر نمازگزارانی که در نماز خود سهل‌انگاری می‌کنند.

نماز بهمون معیار شناسایی افراد رو میده! "منافق" کسیه که در وجودش شوق و رغبتی به نماز نداره بلکه با کسالت طرف نماز میره و هدفش فقط نمایشه!

إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا کُسَالَى یرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا یذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا(النساء/142)

منافقان می‌خواهند خدا را فریب دهند؛ در حالی که او آنها را فریب می‌دهد؛ و هنگامی که به نماز برمی‌خیزند، با کسالت برمی‌خیزند؛ و در برابر مردم ریا می‌کنند؛ و خدا را جز اندکی یاد نمی‌نمایند!

و راهنمای واقعی ما کسی است که نمازش بهش میگه چطور رفتار کنه:

إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ(المائدة/55)

سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند.

نماز حرکتی با جهت الهی و یادآوری همیشه با خدا بودنه که باید در همه لحظه هامون امتداد پیدا کنه:

فَإِذَا قَضَیتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِکُمْ ...(النساء/103)

و هنگامی که نماز را به پایان رساندید، خدا را یاد کنید؛ ایستاده و نشسته و در حالی که به پهلو خوابیده‌اید...

نماز مرتب همراه با "صبوری" و "استقامت" ذکر شده و به نظر میرسه این حرکت دارای چنان اثر عمیقی در ظاهر و محتوای زندگیست که رسیدن به اون، نیازمند شکیبایی فراوان است: 

وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً وَیدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ أُولَئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ(الرعد/22)

و آنها که بخاطر ذات پروردگارشان شکیبایی می‌کنند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم، در پنهان و آشکار، انفاق می‌کنند؛ و با حسنات، سیئات را از میان می‌برند؛ پایان نیک سرای دیگر، از آن آنهاست.

الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِینَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِیمِی الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ(الحج/35)

همانها که چون نام خدا برده می‌شود، دلهایشان پر از خوف می‌گردد؛ و شکیبایان در برابر مصیبتهایی که به آنان می‌رسد؛ و آنها که نماز را برپا می‌دارند، و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند.

لیلا تاکید میکرد این صبر و مداومت باعث میشه اثرات نماز ظاهر بشه و دوری از زشتی ها رو به دنبال داشته باشه:

اتْلُ مَا أُوحِی إِلَیکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ(العنکبوت/45)

آنچه را از کتاب به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز از زشتیها و گناه بازمی‌دارد، و یاد خدا بزرگتر است؛ و خداوند می‌داند شما چه کارهایی انجام می‌دهید!

تا اینکه نمازگزار که وجودش دچار خشوع یعنی دگرگونی شده، این صبر و نماز میشه عصای دستش و میتونه ازش کمک بگیره!

  وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ(البقرة/45)

از صبر و نماز یاری جوئید؛ و این کار، جز برای خاشعان، گران است.

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ(البقرة/153)

ای افرادی که ایمان آورده‌اید! از صبر و نماز، کمک بگیرید! خداوند با صابران است.

جالبه که فرستاده های خدا نزدیکانشون رو به نماز "امر" می کنند در حالیکه ما اگه بخوایم عزیزامون یا بچه هامون رو نصیحت و توصیه کنیم، اولویت هاش رو موارد دیگه ای میدونیم تا از همسن و سال هاش عقب نمونه و آینده روشنی داشته باشه!

وَکَانَ یأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ وَکَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیا(مریم/55)

او همواره خانواده‌اش را به نماز و زکات فرمان می‌داد؛ و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.

و توصیه میکنه غیر از توصیه کردن، شکیبایی داشته باش:

وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى(طه/132)

خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش! از تو روزی نمی‌خواهیم؛ ما به تو روزی می‌دهیم؛ و عاقبت نیک برای تقواست!

و این افراد آرزو دارن خودشون و نسلشون از نمازگزاران باشند:

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّیتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ(الإبراهیم/40)

پروردگارا: مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نیز چنین فرما)، پروردگارا: دعای مرا بپذیر!

وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَینَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیا(مریم/31)

و مرا -هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده؛ و تا زمانی که زنده‌ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است!

روی آیات نماز خیلی صحبت کردیم و اینکه اثرات نماز چگونه میتونه رفتارهامون رو تحت تاثیر قرار بده یا انفاق و صبر رو یادمون بده. دیگران رو چگونه میتونیم تشویق بکنیم این تغییرات رو با نماز در وجود خودشون و در زندگی شون ایجاد کنن. چطوری صبر و استقامت باعث میشه برپادارنده ی واقعی نماز باشیم و نماز یکی از آرزوهای ما در مورد خودمون یا عزیزانمون بشه! الهه درباره دقت در شیوه ی امر کردن به نماز گفت و اینکه با محافظت از نماز، چه وقتایی میتونه به کمکمون بیاد و راه رو نشون بده! هاجر و زینب هم روایاتی رو در مورد نماز خوندن که به فهم بهتر آیات کمک می کرد.

توی صحبتای متفرقه ای که داشتیم، مژگان در جواب سوال زهرا و برای مثال سختی هایی که در رفتار خداپسندانه وجود داره، گفت مثلاً آدم نمی تونه رابطه هاشو بر اساس راحتی و سود خودش تنظیم کنه بلکه به فرمان خدا گاهی باید با کسانی که براش سخته مهربون باشه و آدما رو به خاطر خدا دوست داشته باشه نه به خاطر خوشی یا فایده ای که این رابطه براش داره...

ستون برافراشته ...

سلام. این هفته هم روی آیه 29 سوره فاطر تمرکز داشتیم:

إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً یرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ(فاطر/29)

کسانی که کتاب الهی را تلاوت می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، تجارتی بی‌زیان و خالی از کساد را امید دارند. 

هفته های قبل، صحبت هایی در مورد انفاق انجام شده بود که زهرا خلاصه اش کرد در این عبارات: هرآنچه که داریم رو از خودمون ندونیم بلکه در مالکیت خدا بدونیم پس طبق نظر او بهترین داشته هامون رو در اختیار دیگران بذاریم. چون به منبع نامتناهی متصل هستیم، هرگز از کم شدن و تموم شدن سرمایه ها و فقر و نیستی ترس نداشته باشیم. وظیفه داریم نیاز اطرافیانمون رو شناسایی کنیم و از طرفی هم توانایی های خودمون رو به خوبی بشناسیم تا خلیفه و نماینده ی حقیقی خدا در انجام وظیفه مون باشیم.

نکته ی دیگری که در این آیه اشاره شده و برای تجارت با خدا باید ارائه بشه "اقامه نماز" هست. هاجر گفت واژه ی "اقامه کردن" و "به پا داشتن" نشون میده نماز فقط یک عمل مقطعی و سطحی نیست بلکه در همه ی لحظه های زندگی مون، چه زندگی شخصی و چه زندگی اجتماعی، باید به پا داشته شود. اینکه پنج بار در روز در نماز باید رو به جهت خاصی بایستیم، یادآوری است برای اینکه جهت زندگی مون رو گم نکنیم و بین شلوغی های زندگی مسیر رو اشتباه نگیریم. هاجر می گفت طهارت و رعایت حق دیگران در لباس و مکان نماز هم اشارات دیگریست به رعایت این موارد همواره و در تمام جنبه های زندگی. خلاصه این اقامه کردن نماز با نمازی که ما میخونیم خیلی متفاوت به نظر میرسه! خلاصه به قول آقای جوادی آملی اگر نماز بخواد "ستون" دین ما باشه، باید "قائم" و "برافراشته" باشه!

ملیحه می گفت از طرفی هم انسانی که همیشه و در همه ی اعمال و رفتارش در حال تجارت و معامله با خدا، مراقب حق خدا و نگران رابطه اش با اوست، نیاز داره به لحظات خلوت با خدا که نماز از این منظر هم میتونه مطلوب و ضروری باشه. ملیحه می گفت چنین کسی با اشتیاق به انتظار نماز هست وگرنه خوندن نماز فقط تبدیل به یه رفع تکلیف میشه.

توی صحبتایی که پیش اومد به این سمت رفتیم که چرا ما نسبت به نماز یا احکام دیگه، حس نیاز و یا علاقه نداریم؟ زینب می گفت رابطه ی ما با خدا از اول بر اساس "ترس" و احساس یک فاصله ی طولانی با خدا تعریف شده که باعث میشه تصور کنیم باید یه سری حرکات رو انجام بدیم وگرنه مجازات خواهیم شد یا اینکه تعدادی از علایقمون رو باید رها کنیم چون خدا از جایگاه برتر خودش دستور داده. در حالیکه اگر از ابتدا و بر اساس مفاهیم قرآن، رابطه با خدا یک رابطه ی نزدیک و تنگاتنگ بر اساس "محبت"  تعریف بشه و متوجه بشیم گناه همون طور که قرآن گفته "ناپاکی" و "زشتی" هست و شایسته ی ما نیست، همه چیز تغییر می کنه. دیگه خدا یه قدرت ظالم و بی ملاحظه نیست که مشغول سخت گیری و مچ گیری از ما باشه، بلکه مربی دلسوزی هست که مشتاق رشد و تعالی ماست و راه زندگی پاک و طیب رو نشونمون میده. عجیبه که معنی گناه برامون همیشه احساس خوشایندی بوده که خدا با بدجنسی محروممون کرده و "تقوا" همیشه برای ما ترس معنی شده در حالیکه معنای این کلمه، محافظت کردن از خود در برابر آسیب هاست و با تقویت و تربیت کردن نفس به دست میاد.

از طرفی در این زمینه وظیفه ی انسان های مذهبی و دعوت کننده به دین چیه؟ چگونه جایگاه روحانیون در دین های مختلف به انحراف کشیده شد و با حفظ فاصله ی خدا با انسان، جایگاه مقدسی برای واسطه ها تعریف شد؟ فرستاده های خدا در دین نقش واسطه رو دارن یا الگو و پیشرو برای هدایت اند و وظیفه ی همراهی و کمک کردن به آدم ها در پیمودن راه رو دارن؟

 خلاصه بحث ها خیلی پراکنده ادامه پیدا کرد و به درازا کشید و قرار شد هفته آینده آیات مربوط به نماز رو دقیق تر بررسی کنیم ان شاءالله...

همنشینی شیطان...

این هفته هم بحث انفاق رو که در آیات زیادی از قرآن و با وسواس و دقت و ظرافت خاصی اشاره شده، ادامه دادیم. آیه مورد بحث همچنان آیه 29 سوره فاطر بود:

إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً یرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ(فاطر/29) 

کسانی که کتاب الهی را تلاوت می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، تجارتی بی‌زیان و خالی از کساد را امید دارند.

دعوت به این جزء مهم از تجارت بدون زیان یعنی "انفاق" در آیات دیگری هم مطرح شده. خدا به شدت در این مورد توصیه و دعوت می کنه و تاکید داره وقت رو از دست ندیم:

وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ(المنافقون/10)

از آنچه به شما روزی داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمی به تأخیر نینداختی تا صدقه دهم و از صالحان باشم؟!»

و باز میگه باید از روزی های پاکیزه ی خودتون برای انفاق کردن استفاده کنید و به بیانی داشته هاتونو گلچین کنید برای دیگران:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَیمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِی حَمِیدٌ(البقرة/267)

اى مؤمنان! از بهترین آنچه به دست آورده‏اید و از آنچه از زمین برایتان برآورده‏ایم انفاق کنید، و [چیزهاى‏] پست را که خودتان جز با چشم‏پوشى نمى‏پذیرید براى انفاق منظور نکنید و بدانید که خدا بى‏نیاز ستوده است.

قرآن میگه بهترین ها و چیزهایی که مطلوب و دوست داشتنیه باید بدین تا باعث رشدتون بشه: 

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ(آل عمران/92)

هرگز به نیکی نمی‌رسید مگر اینکه از آنچه دوست می‌دارید، انفاق کنید؛ و آنچه انفاق می‌کنید، خداوند از آن آگاه است.

لیلا تاکید می کرد علاوه بر اموال و دارایی ها، از بهترین "وقت" ها و بهترین "خلق و خو" ها و "استعداد" ها و خلاصه بهترین و دوست داشتنی قسمت عمر و زندگی و مالمون باید برای خدا کنار بذاریم! ملیحه مثال زد گاهی ما از هم گله می کنیم که فلانی فقط وقتی ناراحته، یاد من می کنه و زنگ می زنه و درد دل می کنه، وقتی هم حالش خوبه کاری به کار من نداره، درحالیکه ما باید سعی کنیم اوقات خوشمون رو در اختیار دیگران بذاریم. البته اگه بتونیم تو لحظات سختی کمکی بکنیم یا حداقل حرفا آدما رو وقتی بهمون نیاز دارن بشنویم، چرا از وقت و حوصله مون بهشون نبخشیم؟

الهه اشاره کرد به آیه هایی مثل آیه 272 سوره بقره که میگه هرآنچه انفاق کنید، به خودتون برمیگرده. الهه می گفت اگر حتی این جوری فکر کنیم که آنچه داریم میدیم، در حقیقت برای خودمون داریم میفرستیم یا کنار میذاریم، پس سعی می کنیم بهترینش رو انتخاب کنیم. معلم هم همیشه می گفت همه چیزمون رو از دست خواهیم داد و فقط اون چیزایی که برای خدا از دست بدیم، میمونه! (کُلُّ شَیءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ)

لَیسَ عَلَیکَ هُدَاهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ یوَفَّ إِلَیکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ(البقرة/272)  لِلْفُقَرَاءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الْأَرْضِ یحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ لَا یسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ(البقرة/273)

هدایت آنها بر تو نیست؛ ولی خداوند، هر که را بخواهد، هدایت می‌کند. و آنچه را از خوبیها و اموال انفاق می‌کنید، برای خودتان است؛ جز برای رضای خدا، انفاق نکنید! و آنچه از خوبیها انفاق می‌کنید، به طور کامل به شما داده می‌شود؛ و به شما ستم نخواهد شد. برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‌اند؛ نمی‌توانند مسافرتی کنند و از شدت خویشتن‌داری، افراد ناآگاه آنها را بی‌نیاز می‌پندارند؛ اما آنها را از چهره‌هایشان می‌شناسی؛ و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی‌خواهند. و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است.

جالبه که توی این آیه هم یکی از اولویت های انفاق رو کسانی میدونه که در تنگنا و سختی هستند ولی احتیاجشون رو ابراز نمی کنن و به نظر افراد آبرومندی میرسن. لیلا می گفت این آیه نشون میده اولاً ما وظیفه داریم چنین افرادی رو شناسایی کنیم و بفهمیم در اطرافمون کدوم آدم های آبرومند، نیاز به کمک دارن و حق نداریم فقط منتظر بمونیم  تا افراد بهمون اظهار نیاز کنند و بعد ما دست به کار بشیم. ثانیاً تو ذهنمون انفاق به معنی پول دادن به گدا و متکدی و کسایی که درخواست کننده هستند، معنا نشه و با پول دادن به چندتا گدا فکر نکنیم وظیفه ای رو به انجام رسوندیم!

لَیسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ(البقرة/177)

نیکی، این نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید؛ بلکه نیکی کسی است که به خدا، و روز رستاخیز ، و فرشتگان، و کتاب، و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال را، با همه علاقه‌ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق می‌کند؛ نماز را برپا می‌دارد و زکات را می‌پردازد؛ و کسانی که به عهد خود -به هنگامی که عهد بستند-وفا می‌کنند؛ و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج می‌دهند؛ اینها کسانی هستند که راست می‌گویند؛ و اینها هستند پرهیزکاران!

تو این آیه هم اولویت رو برای انفاق، خویشاوندان و بعد از اون یتیم و فقیر و ... میدونه و جالبه که افراد درخواست کننده ی کمک (سائل) آخرای لیست قرار گرفته! پس خیلی باید دقت کنیم و وظیفه داریم نیازمند های حقیقی و آبرومند رو شناسایی کنیم.

أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیثُ سَکَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَیقُوا عَلَیهِنَّ وَإِنْ کُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَیهِنَّ حَتَّى یضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ...(الطلاق/6)

آنها [= زنان مطلقه‌] را هر جا خودتان سکونت دارید و در توانایی شماست سکونت دهید؛ و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید و اگر باردار باشند، نفقه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند...

از مواردی که لفظ انفاق (نفقه) در قرآن اومده، نسبت به همسر طلاق داده شده است!! این آیات که طرز رفتار رو حتی بعد از طلاق تذکر میده، باعث خجالتمون شد چون فاصله ی زیادی که با فرهنگ قرآن داریم رو به عینه می بینیم. حتی الهه می گفت تو جامعه ی ما قبل از طلاق رسمی همدیگه رو از خونه بیرون میندازن، اگه رفتارشون طبق این آیه باشه که دیگه اصلاً طلاق نمیگیرن!! تو رفتارامون خیلی باید دقت کنیم...

وَالَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْیوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ یکُنِ الشَّیطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاءَ قَرِینًا(النساء/38)

و آنها کسانی هستند که اموال خود را برای نشان‌دادن به مردم انفاق می‌کنند، و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند؛ و کسی که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینی است.

این آیه هم مثل خیلی از آیات دیگر انفاق، مهمترین شرط رو "نیت" می دونه نه ظاهر عمل. خدا هیچ وقت نمی گه هرکی بیشتر و مبلغ بزرگتری انفاق کنه، بهتره بلکه همیشه از پاکیزه بودن و مخلصانه بودنش صحبت می کنه. یاد حرف مرحوم دولابی افتادیم که میگن "اگه کارت خالص باشه از اینکه دیگران در موردش بفهمن یا تعریفی بکنن، هیچ حس خوبی بهت دست نمیده، حتی شاید ناراحت هم بشی"!

جالبه که در ادامه ی آیه ی بالا، صحبت از همراهی و همنشینی شیطان با آدم ها داره. ملیحه گفت همین که ما همیشه نگران نظر دیگران در مورد کارها و زندگی مون هستیم و براساس اون برنامه ریزی می کنیم، از مخلص نبودن و نیت خدایی نداشتنه. به جای خدا، همراهی شیطان رو انتخاب کرده ایم!

قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا لَنْ یتَقَبَّلَ مِنْکُمْ إِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِینَ(التوبة/53)  وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا یأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ کُسَالَى وَلَا ینْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ کَارِهُونَ(التوبة/54)

گو: «انفاق کنید؛ خواه از روی میل باشد یا اکراه، هرگز از شما پذیرفته نمی‌شود؛ چرا که شما قوم فاسقی بودید!» هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمی‌آورند جز با کسالت، و انفاق نمی‌کنند مگر با کراهت!

این آیه هم نشون میده حرکت "درونی" انفاق خیلی مهمتر از بروز "بیرونی" اونه و میتونه کاملاً تحت تاثیر قرارش بده. خدا از ما اون جوشش درونی رو میخواد چون انفاق قبل از هرچیز، کمک به خود ما هست.

آیاتی که میزان انفاق رو دستمون میدن هم متعدد اند:

وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکَانَ بَینَ ذَلِکَ قَوَامًا(الفرقان/67)

و کسانی که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف می‌نمایند و نه سخت‌گیری؛ بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند.

لِینْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَیهِ رِزْقُهُ فَلْینْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا یکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَیجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یسْرًا(الطلاق/7)

آنان که امکانات وسیعی دارند، باید از امکانات وسیع خود انفاق کنند و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده انفاق نمایند؛ خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمی‌کند؛ خداوند بزودی بعد از سختیها آسانی قرار می‌دهد!

و این آیه نشون میده وظیفه ی انفاق حتی از دوش افراد تنگدست هم برداشته نمیشه، بلکه اگر روح بخشنده در وجود فرد باشه، از هرچه که داشته باشه سهمی برای دیگران در نظر میگیره. به قول معلممون، بخشیدن در عین فقر باعث میشه حس ناتوانی و نداشتن رو هرگز باور نکنیم و انقدر احساس قدرت کنیم که حتی دست دیگران رو هم بگیریم.

فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنْفِقُوا خَیرًا لِأَنْفُسِکُمْ وَمَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(التغابن/16)

پس تا می‌توانید تقوای الهی پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت نمایید و انفاق کنید که برای شما بهتر است؛ و کسانی که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند!

در نهایت با توجه به این آیه، زهرا گفت انفاق راه خوبی برای تسلط به نفس و کنترل "حرص و طمع" وجودمونه. و اینکه باور کنیم هرچی که داریم متعلق به ما نیست بلکه از آن خداست پس باید طبق نظر مالک حقیقی اش مصرف بشه:

آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ(الحدید/7)

ه خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نماینده در آن قرار داده انفاق کنید؛ کسانی که از شما ایمان بیاورند و انفاق کنند، اجر بزرگی دارند!

که این آیه به خوبی نشون میده خدا ما رو نماینده ی خودش قرار داده و هرچی که بهمون داده باید به نمایندگی از او صرف بشه. در نهایت لیلا گفت توصیه به انفاق هم تمرین دیگه ای برای خلیفه و نماینده ی واقعی خدا شدنه... 

ظاهراً صفات " سِرًّا وَ عَلَانِیةً " در قرآن فقط در مورد انفاق استفاده شده و برای هیچ رفتار دیگری تاکید بر انجام آن در پنهان و آشکار وجود نداره.

تلاوت، قرائت، مس...

این هفته آیه 29 سوره فاطر رو خوندیم:

إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً یرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ(فاطر/29) 

کسانی که کتاب الهی را تلاوت می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، تجارتی بی‌زیان و خالی از کساد را امید دارند.

در این آیه صحبت از تجارتی بدون ضرر است که افراد مایل به آن، نباید دست خالی باشن بلکه "تلاوت کتاب خدا"، "اقامه نماز" و "انفاق" رو باید ارائه کنن.

لغت "تلاوت" به معنی "در پی آمدن" و " دنبال کردن" است و با واژه ی "قرائت" و " ترتیل" و ... تفاوت داره. لیلا گفت تلاوت همراه با تدبر و تعمق هست و به نظر میرسه با توجه به معنای لغوی اون، تلاوت زمانی اتلاق میشه که به دنبال خوندن این کتاب، اثرات و نتایجی حاصل بشه و تبعاتی در پی داشته باشه. قرآن در آیات مختلف ما رو به قرائت، ترتیل یا تلاوت آیاتش توصیه کرده ولی آیات زیادی در مورد فرستادگان الهی تعبیر تلاوت رو به کار برده:

  لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ (آل عمران/164)

خداوند بر مؤمنان منت نهاد که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.

که این آیات نشون میده از جمله کارهایی که فرستادگان خدا انجام میدهند، تلاوت آیات اوست که اثراتی هم به دنبالش ایجاد میشه شامل پاکیزه شدن و آموختن کتاب و حکمت.

الَّذِینَ آتَینَاهُمُ الْکِتَابَ یتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِکَ یؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ یکْفُرْ بِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (البقرة/121)

کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده‌ایم، آن را چنان که شایسته آن است می‌خوانند؛ آنها به پیامبر اسلام ایمان می‌آورند؛ و کسانی که به او کافر شوند، زیانکارند.

این آیه نشون میده همه کس حق تلاوت کتاب خدا رو به جا نمی آورند بلکه نتیجه ی تلاوت حقیقی رو  "ایمان" و رسیدن به باور حقیقی بیان نموده.

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(البقرة/44)

آیا مردم را به نیکی دعوت می‌کنید، اما خودتان را فراموش می‌نمایید؛ با اینکه شما کتاب را می‌خوانید! آیا نمی‌اندیشید؟!

این آیه هم تاکید دیگریست بر اینکه نباید فراموش کنیم به دنبال تلاوت کتاب، باید چه خیرات و رفتارهایی ازمون سر بزنه.

ملیحه آیات 16 تا 19 سوره قیامت رو خوند:

لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ(16)  إِنَّ عَلَینَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ(17)  فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ(18) ثُمَّ إِنَّ عَلَینَا بَیانَهُ(19)

زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن [= قرآن‌] حرکت مده، چرا که جمع‌کردن و خواندن آن بر عهده ماست! پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن! سپس بیان آن بر عهده ماست!

این آیات توصیه می کنه به "قرائت" قرآن در پیروی از وحی الهی و با بیان زیبایی بقیه ی اتفاقات رو به عهده ی خود خدا میدونه! اگر ما تابع قرائت خداوند از قرآن باشیم، خدا مسئولیت رو تحویل می گیره. ملیحه گفت "بیان" آیات، "بینه" و "تبیین" نشانه های الهی که هفته ی قبل هم در موردش صحبت کردیم، در این آیه مستقیماً به عهده ی خدا دونسته شده گویا ما فقط باید مسیر رو صحیح طی کنیم، بخونیم و تبعیت کنیم تا خدا خودش نشونمون بده! ملیحه همچنین به آیات سوره واقعه اشاره کرد:

إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ(77)  فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ(78)  لَا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ(79)

که آن، قرآن کریمی است، که در کتاب محفوظی جای دارد، و جز پاکان نمی‌توانند به آن دست زنند.

گویا مرحله ی "مس کردن" و لمس کردن آیات قرآن، فراتر از قرائت و تلاوت و ... هست و فقط از عهده ی انسان هایی "مطهر" برمیاد. در مجموع در برخورد با قرآن باید سعی کنیم تمام شرایط پاکیزگی جسم و روح و ایجاد اصلاح و تغییر رو در رفتارهامون داشته باشیم.

ویژگی دیگه ای که در آیه 29 سوره فاطر برای افراد وارد تجارت شده با خدا اومده، "انفاق" هست. انفاق از نظر لغوی به معنی "کم شدن هر چیز و از بین رفتن آن" هست. الهه و زینب اشاره کردن که مسئله ی انفاق در آیات زیادی مطرح شده و خیلی دقیق و ظریف بهش پرداخته شده طوریکه بیان این جزئیات در مورد فرایض دیگه مثل نماز و روزه و ... دیده نمیشه.

در آیه 254 بقره مشابه آیه مورد بحث از سوره فاطر، انفاق رو راه معامله کردن با خدا دونسته و توصیه کرده از این فرصت استفاده کنیم قبل از اینکه از دستش بدیم:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی یوْمٌ لَا بَیعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ(البقرة/254)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از آنچه به شما روزی داده‌ایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است ، و نه دوستی، و نه شفاعت؛ و کافران، خود ستمگرند؛

و جالبه که ما از خودمون چیزی نداریم، بلکه همه از طرف خداست و اگر دقیق فکر کنیم خنده داره که مال خدا رو بخوایم با خدا معامله کنیم! ولی گذشتن از همین نعمت ها و بخشیدن از روزی ها برای خدا ارزشمنده و قبولش می کنه ولی باز هم گاهی ما ازش دریغ می کنیم!

وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(البقرة/195)

و در راه خدا، انفاق کنید! و خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست می‌دارد.

زهرا گفت این آیه هم نشون میده که انفاق، راه نجات از هلاکت و نابودی است و خدا با تاکید و حرارت فراوان، ما رو بهش دعوت می کنه.

در آیاتی مثل آیه 215 سوره بقره، آداب و شرایط انفاق مطرح میشه:

یسْأَلُونَکَ مَاذَا ینْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیرٍ فَلِلْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ(البقرة/215)

از تو سؤال می‌کنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر خیر و نیکی که انفاق می‌کنید، باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر کار خیری که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است.

جالبه که این آیه به سوال رایجی جواب میده که چه چیزی رو باید و میشه انفاق کرد؟ جواب "خیر" هست! هاجر می گفت باعث تاسفه که برای اکثر ما مسلمون ها انفاق فقط دادن "مال" معنی شده و از حقیقت اون بی خبر هستیم در حالیکه ممکنه از هر نعمتی و خوبی ای مثل "محبت"، "وقت"، "عمر"، "حوصله"، "صبر و تحمل"، "خوشرویی" و ... در راه خدا خرج کنیم و به بنده های خدا خیر و خوبی هدیه کنیم. ممکنه افرادی از مال دنیا بی نصیب باشند و کمک مالی براشون باعث خیر و دفع شر بشه ولی دادن پول به هرکسی و به هر شکلی نمی تونه "خیر" به دنبال داشته باشه که باید بهش دقت کرد.

نکته ی دیگه ای که در این آیه هست، افرادیست که نسبت به انفاق در اولویت قرار دارن که جالبه از نزدیکترین افراد شروع میشه و اول از همه "والدین" قرار دارن. همین موضوع هم تاکید دیگریست بر اینکه منظور از انفاق، فقط بخشیدن مال نیست وگرنه اولویت با فقیرترین افراد می بود! پس اول باید نسبت به پدر و مادر نیکی ها رو انجام داد و بعد دایره ی وسیع تری از نزدیکان رو پوشش بدیم. از نظر قرآن رسیدگی به نزدیکان اولویت داره و به نظر میرسه چون انسان با نزدیکانش آشنایی بیشتری داره، به نیازها و حساسیت هاشون هم اشراف بیشتری داره و با انتخاب بهترین روش، خیلی سالم تر و موثرتر عمل خواهد کرد.

در مرحلی بعدی هم "یتیم" ذکر شده که باز هم به نظر میرسه چنین فردی (که مشمول معنای یتیم بشه) در معرض آسیب های روحی و اجتماعی بیشتری قرار داره، بنابراین به حمایت های بیشتری نیاز داره. و در پایان به "مسکین" و " در راه مانده" پرداخته می شود.

در جمع بندی صحبت، اعتقاد بر این بود که خدا با یاد دادن وظایفمون در نهایت میخواد رفتار ما شبیه خودش بشه، "خدایی کردن" رو یاد بگیریم و در مورد اطرافیانمون دلسوز، مسئول و هشیار باشیم.

علم یا عملکرد...

این هفته هم با توجه به سوال هایی که هفته ی قبل برامون ایجاد شده بود، روی آیات 24 تا 26 سوره فاطر تمرکز کردیم:

إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ(فاطر/24)    وَإِنْ یکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَینَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْکِتَابِ الْمُنِیرِ(فاطر/25)    ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیفَ کَانَ نَکِیرِ(فاطر/26)

ما تو را بحق برای بشارت و انذار فرستادیم؛ و هر امتی در گذشته انذارکننده‌ای داشته است!  اگر تو را تکذیب کنند؛ کسانی که پیش از آنان بودند نیز تکذیب کردند؛ آنها با دلایل روشن و کتابهای پند و موعظه و کتب آسمانی روشنگر به سراغ آنان آمدند.  سپس من کافران را گرفتم؛ مجازات من نسبت به آنان چگونه بود؟!

با توجه به این که در این آیات و آیات مشابه دیگر در قرآن، تاکید روی همراهی فرستاده های خدا با "بینات"، "زبور" و "کتاب" هست، سعی کردیم این کلمات رو در قرآن جستجو کنیم. "زبور" که به معنی "مکتوب، نوشته، کتاب، رسم خط و نوشتار با استحکام" هست، در قرآن بیشتر همراه با پیامبران پیشین ذکر شده و در مورد پیامبر خاتم لفظ "کتاب" متداول تر است. به طور کلی نشون میده فرستاده های الهی رسالتشون رو مستند و با سند مکتوب ارائه می کنن. زینب می گفت در تفاسیر آمده که در "زبر" پیامبران گذشته بیشتر پند و اندرز ارئه شده ولی در "کتاب" پیامبر خاتم، قوانین و شریعت تکمیل یافته آمده.

"بیّنه" که به معنی " آشکار و نمایان، دلیل آشکار و برهان واضح" هست، نشون میده خدا توسط فرستاده هاش حقیقت رو بی پرده و عیان به بنده ها ارائه می کنه تا جایی برای انکار باقی نمونه. لیلا می گفت در آیات مختلف، پیامبران دارای بیّنه ذکر شده اند و به بیّنات مختلف مثل "کتاب" و نیز ارائه ی بینات در زمان ها "ماه رمضان" یا مکان های خاص "مکه و مقام ابراهیم" اشاره شده است. هاجر تاکید داشت ما باید بیّنات رو خیلی دقیق بشناسیم و از آیات این طور نتیجه گیری کرد که هر نشانه ای در محیط ما از انسان ها و گفته ها و طبیعت و ... میتونن بیّنه ای باشن راهگشا ولی در نهایت مرجع بدون شبهه و قاطعی که همواره میتونه راه رو از بیراهه مشخص کنه و آشکارترین نشانه ها و دلایل رو در اختیار ما بذاره و حتی غربال کنه، در عصر ما، کتابی که برامون ارائه شده "قرآن" هست.

بَلْ هُوَ آیاتٌ بَینَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا یجْحَدُ بِآیاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ(العنکبوت/49)

ولی این آیات روشنی است که در سینه دانشوران جای دارد؛ و آیات ما را جز ستمگران انکار نمی‌کنند!

ملیحه گفت این آیه نشون میده نشانه های خدا واضح اند ولی برای دریافت اونها نیاز به سینه ای است که جایگاه علم باشه! در این صورت هرکسی در سطح خودش این نشانه ها رو درک خواهد کرد مثلاً از قرآن بهره ای به میزان وسعت وجودی اش نصیبش میشه.

زینب در تعریف "عالم" بیانی از امام صادق علیه السلام گفت مبنی بر اینکه عالم کسی است که به علم خود عمل کند. پس عالم بر اساس "عملکرد" ش تعریف میشه نه بر اساس ذهنیات و محفوظات و ... و به بیان دیگه علمی که در رفتار فرد پدیدار نشود، علم نیست.

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ(فاطر/27) وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ(فاطر/28)

آیا ندیدی خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد که بوسیله آن میوه‌هایی رنگارنگ خارج ساختیم و از کوه‌ها نیز جاده‌هایی آفریده شده سفید و سرخ و به رنگهای مختلف و گاه به رنگ کاملا سیاه!  و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعی با رنگهای مختلف، حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می‌ترسند؛ خداوند عزیز و غفور است!

آیات 27 و 28 فاطر هم با تذکر گوشه ای از آیات روشن خدا، ما رو تشویق می کنه با به دست آوردن "علم" و کنکاش در نشانه های الهی هرچه بیشتر وجود خدا رو احساس کنیم. الهه اعتقاد داشت دیدن ظاهر آفریده های الهی "مثل رنگ کوهها، میوه ها و حیوانات" با اینکه راحت و بدیهی به نظر میرسه، میتونه روش خوبی برای درک و ارتباط با او باشه.

در نهایت در صحبت های متفرقه ای که گفته شد، در جهت ارتقای درک و دریافت هامون، زهرا اعتقاد داشت باید ارتباطمون رو با خدا نزدیکتر و مستحکم تر کنیم! افزایش محبت توی این رابطه فقط با انجام تکالیف و واجبات امکانپذیر نیست و با انجام مستحبات "توصیه های خدا" و دوری از مکروهات "رفتارهایی که خدا نمی پسنده"، می تونیم این علاقه رو اثبات کنیم!