انرژی ها ...

معلم می گفت روزه انرژی های مثبت آدم رو کم نمی کنه و نمی گیره، کارهایی که حالشون رو نداریم عمدتاً کارهای بیخودی هستند! می گفت قدرت کارهای فکری حتی بیشتر هم می شه چون انرژی های منفی دور می شه و کارهایی که لازم نیست، انجام نمی دهیم!

معلم تعریفی رو که از "دعا" همیشه گفته، تکرار کرد و گفت دعا یعنی اینکه برای خودت و خدای خودت تعریف کنی که چی میخوای، چی لازم داری و با اون میخوای چه کار کنی؟ باید بدونی چی لازم داری و یا چه قدم مثبتی  میتونی با اون، برداری. گاهی ما دعا می کنیم و چیزی میخواهیم ولی خدا میدونه که اون به دردمون نمی خوره و حتی باعث هلاکت ما می شه پس بهمون نمیده مثل پدر و مادری که سویچ ماشین رو به بچه شون نمیدن هرچقدر که اصرار میکنه! پس در دعا کردن باید خودمون رو بشناسیم و توانایی ها و قابلیت هامون رو بدونیم، نیازهامون رو بشناسیم، بعدش هم روش خواستن رو بلد باشیم و نحوه صحبت کردن با خدا رو رعایت کنیم مثل همون بچه که باید بدونه با والدینش چه جوری حرف بزنه! باید اولویت ها رو بشناسیم تا درخواست درستی داشته باشیم. معلم گفت از همه مهمتر اینه که بدونیم فقط باید از او بخواهیم و سراغ "غیر" نرویم (از همه چیز و همه کس قطع امید کنیم و همه کاره ی عالم رو خدا بدونیم).

خوش باش...


...چقدر خوب است که آدم سر و کارش با یکی است. حالا کارهایی که با تو کرده، از رزق، از سن، از خانه، از لانه، از معاشرت، از اشخاص خوش اخلاقی به تو برخورد کرده یا اشخاص بداخلاقی خدای نکرده به تو برخورده، همه را حساب کن که آن یکی فرستاده است. خاصیت داشته، حکمت داشته یا فلسفه داشته است. تازه آنها را هم نمی خواهد درسش را بخوانی، اجمالاً بدان که الان به واسطه همان ها، یکه شناست کرده است. حالا یکه شناس شدی و خدا را می دانی. مِن بعد کارت خیلی روی غلتک است... با خدای خودت قشنگ، سرت به کارت، سرت به راهت، آن وقت نگاه کن دور و برت همه زیباست. بچه ات خوب است، اولادت خوب است و مانند اینها. هرکدام هم نباشد، او می گوید "مال تو که نیست، مال من است. به شما چه مربوط است، شما خوش باش"...!

مرحوم اسماعیل دولابی


خدا می داند و شما نمی دانید...


... خدای سبحان کار او متنِ عدل است. یعنی هر چیزی را خدای سبحان در جای خود می‌آفریند: الْحَقُّ مِن رَبِّکَ [حق از جانب پروردگار توست]. خدای سبحان عادلانه خلقت دارد و یقیناً عادلانه کار می‌کند و صدور ظلم از خدای سبحان محال است...

... آنچه عدل است یقیناً از خدا صادر می‌شود و آنچه ظلم است یقیناً از خدا صادر نمی‌شود. اما در تشخیص عدل و در تشخیص ظلم که کجا عدل است، کجا ظلم است، چون اکتناه اشیا مقدور عقل نیست، جای اشیا را نمی‌داند... علم شما محدود است، انسان در خیلی از موارد ممکن است که نتواند تشخیص بدهد که این عدل است یا غیر عدل. ممکن است  عَسَی أَن تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ  [و بسا چیزى را ناخوش داشته باشید که آن به سود شماست] باشد یا  عَسَی أَن تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ  [و بسا چیزى را دوست داشته باشید که به زیان شماست] باشد یا موارد دیگری که انسان از جایگاه اشیا خبری ندارد...

 

http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=1&lang=fa&id=MTkyMQ%3d%3d-FyGNCvUNZjY%3d

 

به معلوم رسیدیم...


یک حمله مردانه مستانه نمودیم          تا علم بدادیم و به معلوم رسیدیم



او انجام می دهد...

اگر گفتند «بر سر هر سفره بنشستی خدا رزّاق بود» به قول حافظ، معنایش این است که پدر و ولیّ منزل، مقدمات روزی را فراهم می‌کند ولی روزی‌رسان دیگری است. چون آن مؤثر حقیقی خداست و همه کارها نزد خدا آسان است. هر کسی واقعاً بخواهد کاری را انجام بدهد، بگوید این کار مشکل است، این می‌ماند. اما باید بگوید که کار که برای ما نیست، فیض از جای دیگر است، ما ابزار کاریم. اگر ما مقدمات را فراهم بکنیم، او انجام می‌دهد...


http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=1&lang=fa&id=MTkxNA%3d%3d-OSiFZTu28i0%3d