نتیجه نزد خداست...

اعظم خانم آیه 161 و 162 اعراف رو خوند:

"و آنگاه که به ایشان گفته شد: در این شهر مسکن گزینید و در هرجا از آن خواستید بخورید و بگویید: (بارالها!) گناهان ما را فروریز، و از این دروازه فروتنانه وارد شوید تا گناهانتان را بیامرزیم. و البته به پاداش نیکوکاران خواهیم افزود.

کسانى از ایشان که ستمگر بودند سخنى جز آنچه دستور داشتند بجاى آن آوردند و به سزاى آن ستم‏ها که مى‏کردند از آسمان عذابى به ایشان فرستادیم."

معلم داستان موسی و قومش رو که خدا اینجا آورده به طور خلاصه این طور بیان کرد که این قوم مراحلی رو پشت سر گذاشت و به حدی از رشد رسید که احساس تشنگی و نیاز به آب داشت! آنگاه از موسی آب طلب کردند و با فرمان خدا و به اشاره عصای موسی از سنگ 12 چشمه جوشید که بنابر نیاز و دیدگاهشون هر گروه از یکی از آن ها بهره مند می شدند. این قانون گذاری به نوعی تفاوت را در جامعه می پذیره و ناپسند نمی دونه. در مرحله ای دیگه در ورود از این دروازه هم که در واقع فتح باب جدیدی است در جنگ با منکر، خدا می فرماید سجده کنان وارد شوید و گناهان وجودتون رو بریزید. جالبه که "توکل" باید منشٲ حرکت باشد نه انفعال و یک جا بیکار نشستن، همون طور که بلافاصله باید حرکت کنند.

معلم گفت خدا در قرآن می فرماید اگر به عنوان اصلاحگر و مصلح جامعه وارد شوی و عمل کنی، هرگز ضایع نخواهی شد و همواره خدا با تو همراهه و اجرت محفوظ خواهد بود. به صرف تلاش در این مسیر، مٲجور خواهی بود!  

معلم در جواب سوال ضحی در مورد نقش و اثر دین در جوامع گفت: ادیان نیامدند که دنیا رو مهار کنند و در دست بگیرند (هرچند این کار در نهایت وظیفه ی ما خواهد بود!) بلکه نقش دین روشن کردن مرزها است تا هرکسی بداند کجا ایستاده و چگونه عمل می کنه و در نهایت جوابگوی کارهاش باشه. دین، بدی ها رو محدود می کنه ولی نمی تونه کاملاً از بین ببردش! دین حقیقی همون شیعه است که مشابه بیان این آیه، می گوید که باید بعد از گذشتن از دروازه، باید برخیزی و قیام کنی، عمل کنی و معروف رو گسترش بدهی و منکر رو محدود و محدودتر کنی. اینها همون گروهی هستند که "یعدلون" اند یعنی مٲموریتشون گسترش عدالته نه اینکه قوم برتر بدونه خودش رو که فساد کنه! به شرط آنکه مثل بنی اسرائیل نباشیم که بشینشم و بگیم تو و خدایت جلوجلو بروید، اگر موفق شدید، ما هم میآییم! یعنی دین رو هم به شرط چاقو می خواهیم که فقط سود توی اون باشه و پای ضررها و سختی هاش نمی ایستیم! در حالیکه خدا همیشه میگه به نتیجه کاری نداشته باشید، نتیجه نزد خداست...

جالبه که حتی امام علی، انفعال مردم زمانش رو در مقابل خودش نمی پذیرد و می فرماید حق من بر شما اینه که من رو نصیحت کنید و از اشتباهات و انحرافات نهی کنید...! در جامعه گاهی می شود جلوی نزاع رو گرفت، گاهی نمی شه جلوی دعوا رو گرفت ولی می شه تلفات و صدمات و زیان های یک دعوا رو کاهش داد و گاهی هیچ کدوم، بلکه حداقل باید خودم رو دور کنم و جلوی ضرر و آسیب رسیدن به خودم رو بگیرم که در هریک از این مراحل باید وظیفه ی مربوط به اون رو به درستی انجام داد. همیشه یادمون باشه که امر به معروف مقدّم بر نهی از منکره ولی ما معمولاً برعکس عمل می کنیم!  

پس این آیات به ما فهموند که اهل ولایت، در مقابل تفکر الهی سر خود رو پایین می آورند و با کنار گذاشتن گذشته ی باطل خود، از دروازه ی حق وارد شده و بر تفکر باطل غلبه می کنند.