برای خدا زندگی کنیم...

این جلسه خانم اکرمی مهمون ما بودن و از صحبتهای ایشون استفاده کردیم. موضوعی که مطرح کردن این بود که ما همیشه با "اذن خدا" هر کاری رو انجام بدیم که این راه رشد هر انسانی است و باعث میشه فرد به جایی برسه که دیگه بدون اجازه خدا هیچ عملی رو نتونه انجام بده و یا قدمی برداره. ایشون تاکید کردند این امر احتیاج به تمرین داره و فلسفه وجود ماه رمضان تمرین همین موضوعه، تا انسان عادت کنه حتی برای خوردن از خدا اذن بگیره و تا اجازه داده نشده، نخوره! خلاصه باید یاد بگیریم هر کاری رو با اجازه خدا شروع کنیم، تموم کنیم یا ادامه بدیم و خلاصه فقط برای خدا زندگی کنیم. برای درک اجازه ی خدا باید ارتباط ما با خدا انقدر روشن باشه و توانایی روحی ما بالا رفته باشه تا پیام خدا رو به روشنی دریافت کنیم. این همون معنای "آیات بینات" است که یعنی بتونیم نشونه های خدا رو به روشنی در زندگی مون ببینیم.

تو یه قسمت دیگه از صحبتها گفتند نشونه قبولی هر عملی اینه که اثر باطنی اونو ببینیم. مثلاً یکی از مهمترین اثرات باطنی قبولی اعمال، زیاد شدن فروتنی و خشوع انسان در برابر خدا است. ایشون اضافه کردن که عبودیت همینه که این روح خشوع در برابر خدا در فرد رشد یافته باشه پس آدم می تونه همیشه در حال عبودیت باشه ولی عبادت نه! خدا از بنده عبودیت میخواد نه عبادت و همین عبودیته که روح عبادت رو تشکیل میده. رمز اینکه عبادت های شیطان به حالش مفید نشد همین بود که عبودیت و خشوع نداشت. و راه دست یافتن به اعماق و حقایق عالم هستی هم، تسلیم بودن و فقط منتظر فرمان خدا بودنه. انسانهای تربیت یافته دیگه از خودشون رای و نظری نخواهند داشت و فقط مترصد امر خدا خواهند بود...                     

ایشون گفتند معنی راستگویی این نیست که رفتار و گفتار آدم یکی باشه بلکه معنی حقیقی "صدق" اینه که رفتار و گفتار فرد منطبق بر اراده و امر خدا باشه. این جوری معنای حدیث "النجاه فی الصدق    نجات در صداقت است" هم متفاوت خواهد شد.

در پایان به یه رمز از قران اشاره کردن: آیه 7 سوره حجر "و لقد آتیناک سبعاً من المثانی والقرآن العظیم   به تحقیق به تو هفت دوتایی و قران عظیم را دادیم." که منظور از هفت دوتایی، چهارده معصوم است که در کنار قرآن آمده و نشون میده به کمک این بزرگواران می تونیم حقیقت قرآن رو بفهمیم. ایشون گفتند توسط درک منظور و مقصد خداوند از آیات، نیروهای بالقوه عالم میتونه بالفعل بشه که این از اثرات امام معصوم در هر عصر و زمان هست.

خانم اکرمی در نهایت صحبت گفتند در صورتیکه در پایان هر کدوم از این جلسات حس کنید که خداخواهی و اشتیاقتون به خدا بیشتر شده، نشونه ی قبولی این جلسات و مفید بودنشه.

عشق تشنه می شود...

همیشه پرستش با خون، با قربانی، همراه بوده است. اسماعیل! این ذبیح مقدست! ابراهیم را ببین. فرزند دلبندش را در عشق قربانی می کند. کارد را بر حلقوم پاره جگرش می نهد. فرزندی را که به عمری،با رنج ها و امید ها پرورده است، به دست خود ذبح می کند!


عشق همواره تشنه «اخلاص» است. نیمه روشنفکران بی درد و دل، خرده می گیرند که قربانی چرا؟ معبد به قربانی چه نیازی دارد؟خدا چرا خون را دوست بدارد؟


شگفتا شگفتا چرا نمی فهمند؟ این او نیست که خون می طلبد، قربانی می خواهد؛ این عاشق است که به آن سخت نیازمند است. می خواهد به او، نه، به خودش، به دلش، ایمان اش، نشان دهد که:


"من اسماعیل ام را نیز قربانی تو می کنم!"  نشان دهد که من در دوست داشتن، در ایمان، مطلق ام! مطلق!

 


آری قربانی! عشق تشنه می شود، خون بایدش داد؛ سرد می شود، آتش اش باید زد، گرسنه می شود، قربانی بایدش کرد. عشق با قربانی، باخون، نیرو می گیرد، زلال می شود، رشد می کند، پاک و بی لک می شود....



و اکنون عید قربان است!...

                                                                              "دکتر علی شریعتی"

چیزی نمانده بود که...

لقَد تَّابَ الله عَلَى النَّبِیِّ وَالْمُهَاجِرِینَ وَالأَنصَارِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ فِی سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ مَا کَادَ یَزِیغُ قُلُوبُ فَرِیقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ   117     وَعَلَى الثَّلاَثَةِ الَّذِینَ خُلِّفُواْ حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَیْهِمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّواْ أَن لاَّ مَلْجَأَ مِنَ اللّهِ إِلاَّ إِلَیْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ   118    (سوره توبه)                                

 

 

همانا خدا بر پیامبر و مهاجران و انصار که در آن ساعت دشوار از او پیروى کردند عنایت کرد، بعد از آن که چیزى نمانده بود که گروهى از آنها دلشان بلغزد ، سپس بر آنها عنایت کرد و توبه‏ شان را پذیرفت، چرا که او نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.   و نیز بر آن سه نفر که واپس نهاده شدند تا بدانجا که زمین با همه فراخى بر آنها تنگ شد و از خود به تنگ آمدند و دانستند که از خدا، جز به سوى او پناهى نیست. آنگاه خدا به آنها بازگشت تا توبه کنند. بى‏ تردید خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.