دور از هیاهو...

معلم می گفت بیماری بزرگ جامعه ما در حال حاضر "نفاق" است. ما حتی به خودمون هم دروغ می گیم و نمیدونیم تا چه حد می تونیم پای ارزش های دینی بایستیم و بعد از اون دیگه توان نداریم، پس خودمون و دیگران رو گول میزنیم!!

هدی آیه 160 اعراف رو خوند:

"وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ مُوسى‏ إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَیْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى‏ کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

و آنان را به دوازده عشیره که هر یک شاخه ای بود بخش کردیم، و به موسی هنگامی که قومش از او آب خواستند وحی کردیم که با عصایت به این سنگ بزن. آنگاه از این 12 چشمه جوشید که هر گروهی آبخور خویش را بشناخت؛ و ابر را سایبانشان نمودیم و برایشان من و سلوی نازل کردیم، از این چیزهای پاکیزه ای که روزیتان کرده ایم، بخورید. و آن ها بر ما ستم نکردند بلکه بر خودشان ستم می کردند".

معلم گفتند خدا با بیان اینکه حتی از دل سنگ هم ممکنه آب جاری بشه و دل انسانها حتی بعد از این همه سخت شدن، ممکنه از خشیت الهی منشأ آب حیات شوند!! این مربیگری خدا است! معلم گفت این عدد دوازده هم که توی این آیه اومده، رمز مهمیه و باید دقت کنیم که 12 چشمه حیات رو دریابیم. معلم گفت ما اگر به این باور برسیم که "هر چه بخواهیم نزد خدا هست و میتونه به ما بده، پس فقط از او بخواهیم"، اگر به این باور برسیم دیگه فساد و ظلمی در عالم نخواهد بود. معلم گفت طبق گفته امام علی در دعای کمیل، دور و دراز بودن آرزوها، علت عمده خطاهای ما است.

معلم گفت خدا الگوهای متعدد و متفاوتی برای زندگی طیب معرفی کرده تا برای همه نوع تیپ و مدل رفتاری و برای هر مقطع زمانی، بشه الگوی مناسب داشت. خدا نشونه های خودش رو حتماً برای همه آدم ها میفرسته و اصلاً همه جا حتی وسط کشورهای غربی و متعصب هم نشونه های معنویت پیدا میشه.  

معلم گفت بحث محبت در میان اهل ولایت بسیار متفاوت است به گونه ای که این افراد برای خودشون از خدا چیزی نمی خواهند و خود رو به طور کامل به دست خدا سپرده اند و تسلیم اند! ایشون از آقای دولابی نقل کردند که مٶمن کسی است که خودش رو به خدا سپرده مثل ۥمرده ای که در دست غسّال باشه! به هر طرف که بچرخونه و بندازه و هرطور که باهاش رفتار کنه، تسلیمه و مقاومتی نمی کنه! خلاصه اگر از این محبت در وجود ما باشه، حیات در ما جاری خواهد بود. همه کسانیکه مسیر محبت رو انتخاب کرده اند، همه زندگی شون برای دیگران (ناس) خواهد بود و با وجود ناملایمات و صدمات و ابتلائاتی که از طرف آدم ها بهشون میرسه، هرگز از طرف اونها حتی سر سوزنی ناامنی و صدمه به کسی نمیرسه!! از این ها به همه میرسه، همه بهشون احتیاج دارند ولی اونها اصلاً نیازی نسبت به دیگران حس نمی کنند و هرگز توقعی از کسی ندارند. آدم ها هم از اینکه ازاین افراد چیزی بخوان یا بگیرن، احساس حقارت یا ناراحتی ندارن!

معلم باز هم از مرحوم دولابی نقل کردند که در این عالم "تلاش" انسان نیست که نتیجه رو تعیین می کنه بلکه "نیت" تعیین کننده است! یعنی هر چقدر در مورد هدفی نیت درست و پاک و خالصی داشته باشیم، همون مقدار به هدف خواهیم رسید و امکان نداره با نیت باطل (علیرغم تلاش فراوان) به نتیجه برسیم! این معنای ولایت حقیقی است! یک نشانه اینکه نیت خدایی است اینه که خودخواهی ها کم شده و ارضای شخصی مطرح نیست. اگر نیت خالص نباشه، کارهای ما به آسمان نمیرسه و سر و صدای اون در محدوده خاک نابود می شه. اگر نیت خدایی باشه، خدا خودش مسیرها رو باز می کنه و وسیله اش رو هم میرسونه. معمولاً در نیت الهی، هیاهو و شعار و ... یا اینکه دیگران چی میگن و چی میخوان نیست، باید رهاش کنید! اگه کاری حتی درصدی، خودتون رو تأمین می کنه، رهاش کنید چون الهی نیست بلکه زمینی است و سود و ضررش هم زمینی!! معلم می گفت باید این رو تجربه کنیم، داشته هامون رو خرج کنیم تا برسیم...! معلم می گفت لازمه سعی کنیم خودمون رو مطرح نکنیم و حتی خودمون رو گاهی به خاطر دیگران خراب کنیم!

کلاس محبت...

معلم گفت بعضی آدم ها "حرف" می زنند و فقط در حد "کلام" روی دیگران اثر دارن، ولی آدم های دیگری از جنس "نور" اند و اطراف خودشون رو روشن می کنن طوریکه آدم ها ناخودآگاه راه رو پیدا می کنند! و معلم از قول آقای دولابی نقل کردند که آدم هایی با طیف های نوری یکسان، همدیگه رو جذب می کنن!

معلم تعریف می کرد از استادی که برای تربیت شاگردانش حتی اونها رو بیرون می کرد، باهاشون قهر می کرد و ... اما همون استاد اعتراف می کرده که از همون لحظه اول دعوا، برای شاگردم دعا می کردم و لحظه شماری می کردم که کسی واسطه بشه یا اتفاقی بیفته که اون شاگرد از کارش پشیمون بشه و پیش ما برگرده!! این روش تربیتی یک استاده که با محبت، شاگرداش رو جلو می بره. معلم می گفت در این مسیرها مهمترین شرط، استقامت و ناامید نشدنه!