تلاوت، قرائت، مس...

این هفته آیه 29 سوره فاطر رو خوندیم:

إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً یرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ(فاطر/29) 

کسانی که کتاب الهی را تلاوت می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، تجارتی بی‌زیان و خالی از کساد را امید دارند.

در این آیه صحبت از تجارتی بدون ضرر است که افراد مایل به آن، نباید دست خالی باشن بلکه "تلاوت کتاب خدا"، "اقامه نماز" و "انفاق" رو باید ارائه کنن.

لغت "تلاوت" به معنی "در پی آمدن" و " دنبال کردن" است و با واژه ی "قرائت" و " ترتیل" و ... تفاوت داره. لیلا گفت تلاوت همراه با تدبر و تعمق هست و به نظر میرسه با توجه به معنای لغوی اون، تلاوت زمانی اتلاق میشه که به دنبال خوندن این کتاب، اثرات و نتایجی حاصل بشه و تبعاتی در پی داشته باشه. قرآن در آیات مختلف ما رو به قرائت، ترتیل یا تلاوت آیاتش توصیه کرده ولی آیات زیادی در مورد فرستادگان الهی تعبیر تلاوت رو به کار برده:

  لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ (آل عمران/164)

خداوند بر مؤمنان منت نهاد که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.

که این آیات نشون میده از جمله کارهایی که فرستادگان خدا انجام میدهند، تلاوت آیات اوست که اثراتی هم به دنبالش ایجاد میشه شامل پاکیزه شدن و آموختن کتاب و حکمت.

الَّذِینَ آتَینَاهُمُ الْکِتَابَ یتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِکَ یؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ یکْفُرْ بِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (البقرة/121)

کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده‌ایم، آن را چنان که شایسته آن است می‌خوانند؛ آنها به پیامبر اسلام ایمان می‌آورند؛ و کسانی که به او کافر شوند، زیانکارند.

این آیه نشون میده همه کس حق تلاوت کتاب خدا رو به جا نمی آورند بلکه نتیجه ی تلاوت حقیقی رو  "ایمان" و رسیدن به باور حقیقی بیان نموده.

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ(البقرة/44)

آیا مردم را به نیکی دعوت می‌کنید، اما خودتان را فراموش می‌نمایید؛ با اینکه شما کتاب را می‌خوانید! آیا نمی‌اندیشید؟!

این آیه هم تاکید دیگریست بر اینکه نباید فراموش کنیم به دنبال تلاوت کتاب، باید چه خیرات و رفتارهایی ازمون سر بزنه.

ملیحه آیات 16 تا 19 سوره قیامت رو خوند:

لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ(16)  إِنَّ عَلَینَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ(17)  فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ(18) ثُمَّ إِنَّ عَلَینَا بَیانَهُ(19)

زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن [= قرآن‌] حرکت مده، چرا که جمع‌کردن و خواندن آن بر عهده ماست! پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن! سپس بیان آن بر عهده ماست!

این آیات توصیه می کنه به "قرائت" قرآن در پیروی از وحی الهی و با بیان زیبایی بقیه ی اتفاقات رو به عهده ی خود خدا میدونه! اگر ما تابع قرائت خداوند از قرآن باشیم، خدا مسئولیت رو تحویل می گیره. ملیحه گفت "بیان" آیات، "بینه" و "تبیین" نشانه های الهی که هفته ی قبل هم در موردش صحبت کردیم، در این آیه مستقیماً به عهده ی خدا دونسته شده گویا ما فقط باید مسیر رو صحیح طی کنیم، بخونیم و تبعیت کنیم تا خدا خودش نشونمون بده! ملیحه همچنین به آیات سوره واقعه اشاره کرد:

إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ(77)  فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ(78)  لَا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ(79)

که آن، قرآن کریمی است، که در کتاب محفوظی جای دارد، و جز پاکان نمی‌توانند به آن دست زنند.

گویا مرحله ی "مس کردن" و لمس کردن آیات قرآن، فراتر از قرائت و تلاوت و ... هست و فقط از عهده ی انسان هایی "مطهر" برمیاد. در مجموع در برخورد با قرآن باید سعی کنیم تمام شرایط پاکیزگی جسم و روح و ایجاد اصلاح و تغییر رو در رفتارهامون داشته باشیم.

ویژگی دیگه ای که در آیه 29 سوره فاطر برای افراد وارد تجارت شده با خدا اومده، "انفاق" هست. انفاق از نظر لغوی به معنی "کم شدن هر چیز و از بین رفتن آن" هست. الهه و زینب اشاره کردن که مسئله ی انفاق در آیات زیادی مطرح شده و خیلی دقیق و ظریف بهش پرداخته شده طوریکه بیان این جزئیات در مورد فرایض دیگه مثل نماز و روزه و ... دیده نمیشه.

در آیه 254 بقره مشابه آیه مورد بحث از سوره فاطر، انفاق رو راه معامله کردن با خدا دونسته و توصیه کرده از این فرصت استفاده کنیم قبل از اینکه از دستش بدیم:

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِی یوْمٌ لَا بَیعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ(البقرة/254)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از آنچه به شما روزی داده‌ایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است ، و نه دوستی، و نه شفاعت؛ و کافران، خود ستمگرند؛

و جالبه که ما از خودمون چیزی نداریم، بلکه همه از طرف خداست و اگر دقیق فکر کنیم خنده داره که مال خدا رو بخوایم با خدا معامله کنیم! ولی گذشتن از همین نعمت ها و بخشیدن از روزی ها برای خدا ارزشمنده و قبولش می کنه ولی باز هم گاهی ما ازش دریغ می کنیم!

وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَیدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(البقرة/195)

و در راه خدا، انفاق کنید! و خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست می‌دارد.

زهرا گفت این آیه هم نشون میده که انفاق، راه نجات از هلاکت و نابودی است و خدا با تاکید و حرارت فراوان، ما رو بهش دعوت می کنه.

در آیاتی مثل آیه 215 سوره بقره، آداب و شرایط انفاق مطرح میشه:

یسْأَلُونَکَ مَاذَا ینْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیرٍ فَلِلْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ(البقرة/215)

از تو سؤال می‌کنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر خیر و نیکی که انفاق می‌کنید، باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر کار خیری که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است.

جالبه که این آیه به سوال رایجی جواب میده که چه چیزی رو باید و میشه انفاق کرد؟ جواب "خیر" هست! هاجر می گفت باعث تاسفه که برای اکثر ما مسلمون ها انفاق فقط دادن "مال" معنی شده و از حقیقت اون بی خبر هستیم در حالیکه ممکنه از هر نعمتی و خوبی ای مثل "محبت"، "وقت"، "عمر"، "حوصله"، "صبر و تحمل"، "خوشرویی" و ... در راه خدا خرج کنیم و به بنده های خدا خیر و خوبی هدیه کنیم. ممکنه افرادی از مال دنیا بی نصیب باشند و کمک مالی براشون باعث خیر و دفع شر بشه ولی دادن پول به هرکسی و به هر شکلی نمی تونه "خیر" به دنبال داشته باشه که باید بهش دقت کرد.

نکته ی دیگه ای که در این آیه هست، افرادیست که نسبت به انفاق در اولویت قرار دارن که جالبه از نزدیکترین افراد شروع میشه و اول از همه "والدین" قرار دارن. همین موضوع هم تاکید دیگریست بر اینکه منظور از انفاق، فقط بخشیدن مال نیست وگرنه اولویت با فقیرترین افراد می بود! پس اول باید نسبت به پدر و مادر نیکی ها رو انجام داد و بعد دایره ی وسیع تری از نزدیکان رو پوشش بدیم. از نظر قرآن رسیدگی به نزدیکان اولویت داره و به نظر میرسه چون انسان با نزدیکانش آشنایی بیشتری داره، به نیازها و حساسیت هاشون هم اشراف بیشتری داره و با انتخاب بهترین روش، خیلی سالم تر و موثرتر عمل خواهد کرد.

در مرحلی بعدی هم "یتیم" ذکر شده که باز هم به نظر میرسه چنین فردی (که مشمول معنای یتیم بشه) در معرض آسیب های روحی و اجتماعی بیشتری قرار داره، بنابراین به حمایت های بیشتری نیاز داره. و در پایان به "مسکین" و " در راه مانده" پرداخته می شود.

در جمع بندی صحبت، اعتقاد بر این بود که خدا با یاد دادن وظایفمون در نهایت میخواد رفتار ما شبیه خودش بشه، "خدایی کردن" رو یاد بگیریم و در مورد اطرافیانمون دلسوز، مسئول و هشیار باشیم.

علم یا عملکرد...

این هفته هم با توجه به سوال هایی که هفته ی قبل برامون ایجاد شده بود، روی آیات 24 تا 26 سوره فاطر تمرکز کردیم:

إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ(فاطر/24)    وَإِنْ یکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَینَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْکِتَابِ الْمُنِیرِ(فاطر/25)    ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیفَ کَانَ نَکِیرِ(فاطر/26)

ما تو را بحق برای بشارت و انذار فرستادیم؛ و هر امتی در گذشته انذارکننده‌ای داشته است!  اگر تو را تکذیب کنند؛ کسانی که پیش از آنان بودند نیز تکذیب کردند؛ آنها با دلایل روشن و کتابهای پند و موعظه و کتب آسمانی روشنگر به سراغ آنان آمدند.  سپس من کافران را گرفتم؛ مجازات من نسبت به آنان چگونه بود؟!

با توجه به این که در این آیات و آیات مشابه دیگر در قرآن، تاکید روی همراهی فرستاده های خدا با "بینات"، "زبور" و "کتاب" هست، سعی کردیم این کلمات رو در قرآن جستجو کنیم. "زبور" که به معنی "مکتوب، نوشته، کتاب، رسم خط و نوشتار با استحکام" هست، در قرآن بیشتر همراه با پیامبران پیشین ذکر شده و در مورد پیامبر خاتم لفظ "کتاب" متداول تر است. به طور کلی نشون میده فرستاده های الهی رسالتشون رو مستند و با سند مکتوب ارائه می کنن. زینب می گفت در تفاسیر آمده که در "زبر" پیامبران گذشته بیشتر پند و اندرز ارئه شده ولی در "کتاب" پیامبر خاتم، قوانین و شریعت تکمیل یافته آمده.

"بیّنه" که به معنی " آشکار و نمایان، دلیل آشکار و برهان واضح" هست، نشون میده خدا توسط فرستاده هاش حقیقت رو بی پرده و عیان به بنده ها ارائه می کنه تا جایی برای انکار باقی نمونه. لیلا می گفت در آیات مختلف، پیامبران دارای بیّنه ذکر شده اند و به بیّنات مختلف مثل "کتاب" و نیز ارائه ی بینات در زمان ها "ماه رمضان" یا مکان های خاص "مکه و مقام ابراهیم" اشاره شده است. هاجر تاکید داشت ما باید بیّنات رو خیلی دقیق بشناسیم و از آیات این طور نتیجه گیری کرد که هر نشانه ای در محیط ما از انسان ها و گفته ها و طبیعت و ... میتونن بیّنه ای باشن راهگشا ولی در نهایت مرجع بدون شبهه و قاطعی که همواره میتونه راه رو از بیراهه مشخص کنه و آشکارترین نشانه ها و دلایل رو در اختیار ما بذاره و حتی غربال کنه، در عصر ما، کتابی که برامون ارائه شده "قرآن" هست.

بَلْ هُوَ آیاتٌ بَینَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا یجْحَدُ بِآیاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ(العنکبوت/49)

ولی این آیات روشنی است که در سینه دانشوران جای دارد؛ و آیات ما را جز ستمگران انکار نمی‌کنند!

ملیحه گفت این آیه نشون میده نشانه های خدا واضح اند ولی برای دریافت اونها نیاز به سینه ای است که جایگاه علم باشه! در این صورت هرکسی در سطح خودش این نشانه ها رو درک خواهد کرد مثلاً از قرآن بهره ای به میزان وسعت وجودی اش نصیبش میشه.

زینب در تعریف "عالم" بیانی از امام صادق علیه السلام گفت مبنی بر اینکه عالم کسی است که به علم خود عمل کند. پس عالم بر اساس "عملکرد" ش تعریف میشه نه بر اساس ذهنیات و محفوظات و ... و به بیان دیگه علمی که در رفتار فرد پدیدار نشود، علم نیست.

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ(فاطر/27) وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ(فاطر/28)

آیا ندیدی خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد که بوسیله آن میوه‌هایی رنگارنگ خارج ساختیم و از کوه‌ها نیز جاده‌هایی آفریده شده سفید و سرخ و به رنگهای مختلف و گاه به رنگ کاملا سیاه!  و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعی با رنگهای مختلف، حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می‌ترسند؛ خداوند عزیز و غفور است!

آیات 27 و 28 فاطر هم با تذکر گوشه ای از آیات روشن خدا، ما رو تشویق می کنه با به دست آوردن "علم" و کنکاش در نشانه های الهی هرچه بیشتر وجود خدا رو احساس کنیم. الهه اعتقاد داشت دیدن ظاهر آفریده های الهی "مثل رنگ کوهها، میوه ها و حیوانات" با اینکه راحت و بدیهی به نظر میرسه، میتونه روش خوبی برای درک و ارتباط با او باشه.

در نهایت در صحبت های متفرقه ای که گفته شد، در جهت ارتقای درک و دریافت هامون، زهرا اعتقاد داشت باید ارتباطمون رو با خدا نزدیکتر و مستحکم تر کنیم! افزایش محبت توی این رابطه فقط با انجام تکالیف و واجبات امکانپذیر نیست و با انجام مستحبات "توصیه های خدا" و دوری از مکروهات "رفتارهایی که خدا نمی پسنده"، می تونیم این علاقه رو اثبات کنیم!

بر اساس مستندات...

امروز ادامه ی سوره فاطر رو خوندیم:

إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ(فاطر/24)  وَإِنْ یکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَینَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْکِتَابِ الْمُنِیرِ(فاطر/25)  ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیفَ کَانَ نَکِیرِ(فاطر/26)

ما تو را بحق برای بشارت و انذار فرستادیم؛ و هر امتی در گذشته انذارکننده‌ای داشته است!  اگر تو را تکذیب کنند؛ کسانی که پیش از آنان بودند هم تکذیب کردند؛ آنها با دلایل روشن و کتابهای پند و موعظه و کتب آسمانی روشنگر به سراغ آنان آمدند.  سپس من کافران را گرفتم، مجازات من نسبت به آنان چگونه بود؟!

اول لیلا نکاتی رو از تفاسیر ارائه کرد شامل اینکه همیشه بشارت و انذار باید کنار هم باشه، همه ی جوامع حتماً فرستاده ای از جانب خدا دارند که اونها بر اساس "حق" عمل میکنن و عذاب الهی فقط بعد از اتمام حجت به بنده ها نازل میشه. هاجر در جمع بندی این آیه ها می گفت این آیات، فرستاده های الهی رو همیشه همراه نشانه ها و دلایل واضح (بینه) و کتاب و مستندات (زبور) میدونه و انسان ها رو بر اساس اونها دعوت می کنه که این نشونه ی خوبی برای یک "دعوت الهی" هست. کسانی که با تحریک احساسات آدم ها یا در شرایط خاص و حالات عجیب غریب یا با جوگیر شدن اونها مسیری رو معرفی می کنند، انسان های الهی نیستن و دعوتشون هم خدایی نیست.

زینب با اشاره به آیه بعد که میگه همه ی فرستاده های الهی از طرف اکثر مردم تکذیب میشن و پذیرفته نمی شن، گفت این میتونه یه دلگرمی برای پیامبر باشه و یا یادآوری یک حقیقت که همه ی ما باید بدونیم! باید آگاه باشیم که طبق حقیقت عمل کردن و دعوت به حق، معمولاً با اقبال عمومی روبرو نمیشه. بلکه باید منتظر تکذیب ها، کارشکنی ها، مشکلات و دشمنی ها بود و آگاهانه پا در این راه گذاشت!

در نهایت آیه ی بعد، راه مقابله با روشنگری ها رو "کفر" یعنی پوشوندن حقیقت می دونه. لیلا می گفت با بحث و مناظره و منطق نمیشه جلوی حق ایستاد بنابراین همیشه با "کفر" مقابلش می ایستن و سعی می کنن آدم ها رو از دیدن و شناختن حقایق و بینات محروم کنن. این افراد که با آگاهی کامل و بعد از روشنگری فرستاده های خدا، کفر می ورزند، شامل گرفتاری از جانب خدا میشن. این گرفتاری و عذاب، گاهی به صورت "عذاب ناگهانی"، گاهی به شکل "غفلت و بی خبری" و گاهی به ظاهر غرق شدن در نعمت هاست ولی در حقیقت دچار زندگی بدون خدا، خالی از حقیقت و دور از "حق" میشن!

جالبه که این آیه با طرح یک سوال ما رو دعوت به قضاوت می کنه! اینکه برخورد خدا با این افراد چگونه است؟ آیا ناعادلانه یا ظالمانه است؟ آیا راه دیگه ای وجود داره؟!

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ(فاطر/27)  وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ(فاطر/28)

آیا ندیدی خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد که بوسیله آن میوه‌هایی رنگارنگ خارج ساختیم و از کوه‌ها نیز جاده‌هایی آفریده شده سفید و سرخ و به رنگهای مختلف و گاه به رنگ کاملا سیاه!  و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعی با رنگهای مختلف، حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می‌ترسند؛ خداوند عزیز و غفور است!

این آیات گویا نمونه ای از نشانه های آشکار خدا رو یادآوری می کنه، اینکه با فرستادن آبی حیات بخش، گیاهان و جنبندگان از رنگ های مختلف بوجود میان! نشانه هایی که برای همه قابل درک هستن. ولی از این میان فقط "اهل علم" دچار "خشیت" میشن! زهرا و الهه نکته هایی از این آیات رو اشاره کردن و در انتها به این نتیجه رسیدیم که "علم"، همون آشنا شدن با "حقیقت" و اسرار عالم، آغاز و پایان اون و شناختن "هدف" خلقت است که این چنین علمی، قلب انسان رو سرشار می کنه از محبت و احترام نسبت به آفریننده ی حکیم جهان. علمی که احساس قدرت و غرور ایجاد کنه، فریبی بیش نیست!

خدا در پایان، یکبار دیکه خودش رو با صفات "عزیز" و "غفور" معرفی می کنه که در عین بی نیازی و شکست ناپذیری، نسبت به بندگانش مشتاقه و منتظر بازگشتشونه تا اونها رو شامل محبت خودش بکنه.

در پایان صحبت ها، قسمتی از صحبت های حضرت زهرا سلام الله علیها مطرح شد که در روزهای انتهایی عمرشون فرموده بودن. جالب بود که در ابتدای صحبتشون همین دعوت به حق و برهان و دلایل روشن دیده می شد. ایشون بعد از دعوت مردم به توحید حقیقی و یادآوری هدف نبوت پدرشون، در دفاع از حقانیت خودشون از کتاب (قرآن) دلایل منطقی ارائه می کنند. و بعد از مغلطه ی هوشمندانه ی دشمن، کار رو به خدا واگذار و چاره ی خودشون رو "صبر جمیل" می دونن.

در قسمتی از سخنان ایشون هدف از امامت، جلوگیری از "تفرقه" بیان شده و "امام" کسی معرفی شده که: "هر هنگام که شیطان سر برمی آورد یا اژدهائى از مشرکین دهان بازکرد، در کام آن رفت و تا زمانى که سرآنان را به زمین نمى‌‏کوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمى‌‏کرد، باز نمى‏‌گشت. فرسوده از تلاش در راه خدا، کوشیده در امر او، نزدیک به پیامبر خدا، سرورى از اولیاء الهى، دامن به کمر بسته، نصیحت‏گر، تلاشگر، و کوشش‏کننده بود، و در راه خدا از ملامت ملامت‏‌کننده نمى‏‌هراسد." و علت گمراهی آنها را این می داند که: "به تن‏آسائى جاودانه دل داده، و کسى را که سزاوار زمامدارى بود را دور ساخته‏‌اید، با راحت‌‏طلبى خلوت کرده، و از تنگناى زندگى به فراخناى آن رسیده‏‌اید." و پس از آنکه کسی دعوتش را پاسخ نمی گوید، می فرماید: "پس خلافت را بگیرید، ولى بدانید که پشت این شتر خلافت زخم است، و پاى آن سوراخ و تاول‏‌دار، عار و ننگش باقى و نشان از غضب خدا و ننگ ابدى دارد، و به آتش شعله‌‏ور خدا که بر قلبها احاطه مى‌‏یابد متصل است." جالبه که دشمنان با همون روش "کفر" یعنی پوشاندن حقیقت با حرف های ناحق ولی زیبا و فریبکارانه با رنگ و بوی پیامبر رفتار می کنن. وقتی در بستر بیماری، جمعی از زن ها به دیدن حضرت میان، ایشون در معرفی جایگاه حقیقی امامت می فرماید: " اگر آنان از مرکب خلافتى که پیامبر به على سپرده بود، دست مى‏کشیدند، او مردم را به چشمه‏ى همواره جوشان، و سرشار و سرریز مى‏رساند و آنان را سیرآب باز مى‏گرداند به گونه‏اى که شگفت زده مى‏شدند، ولیکن او خود جز کفى از آب و جز به قدر فرونشاندن آتش تشنگى بر نمى‏گرفت کمتر از آنکه او را سیرآب کند. آنگاه، به تحقیق برکت‏هاى آسمان و زمین بر آنان گشوده مى‏گشت.- لیکن اکنون- خداوند آنان را به زودى در دام کرده‏هاى خویش، گرفتار خواهد نمود."... «صلّی الله علیکِ یا بنت رسول الله السلام علیک وَ علی أبیک و علی بعلک و بنیک و علی السرّ المستودع فیک»

بینا و نابینا...

سلام. این هفته، آیات 19 تا 24 سوره فاطر رو خوندیم:

وَمَا یسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ 19 وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ 20  وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ 21  وَمَا یسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَنْ یشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ  22

و نابینا و بینا هرگز برابر نیستند، و نه ظلمتها و روشنایی، و نه سایه  و باد داغ و سوزان! و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می‌رساند، و تو نمی‌توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‌اند برسانی!

 

زینب و الهه نکاتی رو که از تفاسیر خونده بودن ارائه دادن و برای تعریف "نابینا" و "بینا" در قرآن، از آیات مختلف استفاده کردیم. در مجموع به نظر میرسید قرآن فردی رو بینا می دونه که آیات الهی رو می فهمه و از اونها بدون توجه نمی گذره. در قابلش "کور" کسی است که این نشانه ها رو متوجه نمی شه و بهشون پشت می کنه. و برای هدایت چنین فردی، از دست پیامبر خدا هم کاری بر نمیاد!

"بصیرت" که در قرآن رمز هدایته، چیزی فراتر از دیدن به تنهاییست و مقدمه ی حرکت به سمت خداست همون طور که آیه 108 سوره یوسف میگه باید با بصیرت افراد رو حرکت داد:

قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ

بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزه است خدا! و من از مشرکان نیستم!»

"نور" و "ظلمات" هم در مقابل هم ذکر شده و نور مفرد آمده. در آیه 35 سوره نور، "الله" تنها منبع نور در عالم معرفی شده (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...) ولی ظلمت جمع ذکر شده (ظلمات) گویا هر راهی جز مسیر الهی به ظلمت ختم میشه.

"زنده" و "مرده" هم در مقابل هم آمده و مرده رو همون کسی معرفی کرده که چشم بینا و گوش شنوا و قلب فهیم نداشته باشه نه کسی که علایم حیاتی رو نداره (وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاءٌ ... آل عمران/169) و البته خداست که مرده ها رو زنده می کنه و حیات می بخشه! (کَیفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیاکُمْ ... البقرة/28)

بحث "ظل" و "حرور" کامل نشد ولی صحبت روی آیه 23 و 24 سوره فاطر که پیامبر رو فقط انذار دهنده میدونه ادامه پیدا کرد:

إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِیرٌ  23  إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ 24

تو فقط انذارکننده‌ای،  ما تو را به حق برای بشارت و انذار فرستادیم؛ و هر امتی در گذشته انذارکننده‌ای داشته است!

این آیه گویا پیامبر رو به وظیفه اش اشاره میده و در حقیقت میخواد این پیام رو به ما برسونه که حتی پیامبر خدا هم فقط نقش اطلاع دهنده رو میتونه داشته باشه نه بیشتر. بقیه اش به فرد بستگی داره که به اذن خدا و با استفاده از قوانین و اسبابی که او پیش راهش گذاشته، چه مسیری رو در پیش بگیره. هاجر می گفت ما در جایگاه های مختلف فکر می کنیم بیش از این مٶثریم. مثلاً یه مادر تصور می کنه مسئول همه ی رفتارهای بچه اش اونه و همیشه نگرانی و غصه ی این موضوع رو داره، در حالیکه او هم باید بدونه فقط آموزش ها و هشدار ها رو می تونه به فرزندش منتقل کنه و او رو متوجه کنه که خودش مسئولیت رفتارهاش رو به عهده داره چون از زمان به تکلیف رسیدن، خدا او رو به رسمیت شناخته! پس ما در همه ی رابطه هامون باید دقت کنیم نگران وظیفه ی خودمون باشیم نه مشغول ارزیابی دیگران.

معصومه و ملیحه معتقد بودن جوامع مختلف طبق این آیات، انذار دهنده هایی دارن که شاید لزوماً پیامبر هم نباشن ولی نشانه هایی الهی هستن که ما در زندگی روزمره برخوردهای متعددی باهاشون داریم. باید هوشیار باشیم تا این آیات و تذکرهاشون رو نادیده نگیریم و بی اهمیت از کنارشون نگذریم...

توجه به کیفیت...

سلام. این هفته صحبت در مورد آیه 18 سوره فاطر رو ادامه دادیم:

وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَإِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا یحْمَلْ مِنْهُ شَیءٌ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَمَنْ تَزَکَّى فَإِنَّمَا یتَزَکَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ(فاطر/18)

هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد؛ و اگر شخص سنگین‌باری دیگری را برای حمل گناه خود بخواند، چیزی از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزدیکان او باشد! تو فقط کسانی را بیم‌می‌دهی که از پروردگار خود در پنهانی می‌ترسند و نماز را برپا می‌دارند؛ و هر کس پاکی پیشه کند، نتیجه آن به خودش بازمی‌گردد؛ و بازگشت به سوی خداست!

بعد از مرور بحث های قبل راجع به صحنه ی قیامت و لزوم پذیرفتن مسئولیت عملکردمون، روی " تزکیه " متمرکز شدیم.

معانی لغوی تزکیه " پاکی " و " رشد و نمو " بیان شده و در آیات مختلفی به جنبه های متفاوتش اشاره شده. آیات زیادی مشابه 164 سوره آل عمران، تزکیه رو همراه با تعلیم آورده و همراهی اون ها بارها در قرآن یادآوری شده:

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ(آل عمران/164)

خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.

این آیات که متعدد هم هستن، گویا نشون میده تعلیم بدون تزکیه و تزکیه بدون تعلیم، شدنی نیست.

راه های دیگری هم در جهت انجام تزکیه لازم دونسته شده:

خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(التوبة/103)

از اموال آنها صدقه‌ای بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی! و  به آنها دعا کن؛ که دعای تو، مایه آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست!

این آیه، پاک شدن مال رو یکی از راه های تزکیه دونسته. معصومه می گفت این آیه نشون میده تزکیه باید همه ی جوانب زندگی انسان رو شامل بشه.

الهه به آیات دیگه ای اشاره کرد:                                                      

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ یزَکِّی مَنْ یشَاءُ وَلَا یظْلَمُونَ فَتِیلًا(النساء/49)

آیا ندیدی کسانی را که خودستایی می‌کنند؟! بلکه خدا هر کس را بخواهد، ستایش می‌کند؛ و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.

الهه می گفت آدم نباید خودش رو پاک بشمره و ادعای زکی بودن داشته باشه، هرچند همیشه تمام تلاشش باید در این جهت به کار گرفته بشه.

از طرف دیگه این آیه و آیات مشابه، تاکید می کنند که تزکیه هم با اذن خدا و از طریق گردن نهادن به قوانین و اوامر او به دست میاد.

توی بحث های جانبی، لیلا سوالی رو مطرح کرد که آیا انسان اگر حتی بدون توجه، کارهایی مثل روزه، وضو، نماز و ... رو انجام بده، آیا اثری داره؟

ملیحه معتقد بود نمی تونه تاثیر مثبت زیادی داشته باشه، هرچند الهه می گفت مطمئناً بدون تاثیر نخواهد بود! در نهایت جمع بندی این شد که اثرات وضعی چنین اعمالی به طور کلی قابل انکار نیست ولی وابسته به جهت گیری کلی انسان هست طوریکه ممکنه همین نماز و روزه و مغرور شدن به اونها حجابی بشه برای دورتر شدن از خدا یا وسیله ای برای پیکار با دین خدا (مثل خوارج)!!

بنابراین با توجه به عبارت پایانی آیه 18 سوره فاطر که بازگشت رو به سوی الله میدونه، باید جهت گیری و مسیرمون رو دائم چک کنیم تا گم نشیم و با داشتن "علم" و ارتقای "نیت" خودمون، سعی کنیک کیفیت "اعمال" رو بالا ببریم تا حقیقتاً باعث تزکیه و رشد ما بشن! ان شاءالله...