حرکت در مدار الهی...

ابتدای جلسه معلم در جواب سوال هدی راجع به تربیت فرزند گفت: انسان حتی در مورد بچه خودش هم بیشتر از یک " مُبَشِّراً و نَذیراً " نقش نداره. ما نباید با زور و اجبار بچه هامون رو وادار کنیم طوریکه ما دوست داریم رفتار کنن وگرنه اگر از اون محدوده خارج بشن، رفتار دیگه ای می کنن. همیشه مهمترین مسئله، باورهای انسانه که با اجبار و تهدید درست نمیشه!

بحث با ایات 159 تا 162 سوره بقره پیگیری شد:

" إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَـئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ   إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَیَّنُواْ فَأُوْلَـئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ   إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ   خَالِدِینَ فِیهَا لاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنظَرُونَ

  کسانى که دلایل روشنگر و هدایتى را که نازل کرده‏ایم، بعد از آنکه آن را در کتاب آسمانى براى مردم روشن ساخته‏ایم، کتمان مى‏کنند خدا آنها را لعنت مى‏کند، و لعنت کنندگان نیز لعنتشان مى‏کنند     مگر آنها که توبه کردند و اصلاح نمودند و [حقیقت را] آشکار کردند، آنانند که توبه‏شان را مى‏پذیرم و من توبه پذیر مهربانم     آنها که کافر شدند و با کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنهاست     که در آن [لعنت‏] جاویدانند، نه [در عذابشان‏] تخفیف داده مى‏شود و نه مهلت مى‏یابند."

 

معلم گفت این آیات صحبت از کتمان شعائر خدا می کنه. تمام هستی رو به جهت واحدی در حال حرکته که هرکس و هرچیز جهتش رو تغییر بده، از این حرکت دور می افته. لعنت خدا در آیات قرآن معمولاً شامل کسانی میشه که یا عهدی که با رسولان الهی بستند رو شکستن و یا کسانی که از استکبار و طاغوت پیروی کردند و یا از منافقین بوده اند.

معلم گفت سعی صفا و مروه که در آیات پیشین مطرح شده بود، یادآور تلاش "هاجر" است که بین صفا و مروه یه حرکت و تلاش با محوریت خدا داشته (کنار کعبه) طوریکه رو به سوی فرد دیگری نمیره و امید به کس دیگری نداره، حرکت رفت و برگشتی به سمت خدا و کعبه داره و این حرکت در مدار الهی همراه با "صبر" بوده پس چشمه ای از جانب خدا رو به جوش میاره! لعنت زمانی شامل حال فرد میشه که نمی تونه در مدار الهی جا بگیره، پس از این حرکت دور میشه و از بین میره چون با این سیستم جور در نمیاد (قابلیت هاش رو نداره): مثل یه موجود آبزی که تو خشکی هرگز نمیتونه زندگی کنه چون قابلیتش رو پیدا نکرده.

آخر جلسه بحثی در مورد "عقل" و "وحی" شد که در جمع بندی معلم گفت "عقل" تا اونجایی جلو میاد که بفهمیم نیاز به "وحی" داریم و بیشتر از اون دیگه در توان و حیطه ی "عقل" نیست. عقل، "ظرف" است و آدم عاقل، ظرف بهتریست. همون طور که قرآن میگه افراد عاقل و اهل تفکر و صبر، می تونن پیام الهی رو بگیرن. اولویّت اینه که عقل رو تربیت کنیم جوریکه بتونه فرکانس هایی که خدا فرستاده، بگیره.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد