برای آن التماس دعا می گویی ...

... پس نعمت سه تاست، یکی برای دنیاست که از همه کوچکتر است چون مربوط به خلقت است. حتی اگر کفار هم دنیا داشته باشند و شکمشان پر باشد، بد نیست. امّا بالاتر از ثروت دنیا، صحت بدن است. بدن فرد، یا بدن مملکت سالم باشد و مریضی کم باشد. سومی صحت قلب است، اینها را با هم هیچ نمی شود مقایسه کرد...

مقصود، اینکه نعمت را بشناس و هر وقت خواستی غصه بخوری، نگاه کن که برای کدام غصه می خوری. هر وقت ناراحت می شوی، حساب کن ببین کدام اهمیتش بیشتر است و حرفش را می زنی و گله اش را می کنی و برای آن التماس دعا می گویی.

همه التماس دعا می گویند، "ع" دعایش را هم از بیخ حلق می گویند. عبنش را خوب از بیخ حلق گفتی امّا ندانستم که چه می خواهی! یک وقت هم می بینی هیچ چیز نمی خواهد، از روی عادت گفته است. این جوری، این هم بازی است. درست است که دنیا بازیچه است امّا با دین خدا نباید بازی کرد ...

آن طرفش را هم می گوید فقر. اگر این یکی را بشناسید، می توانید آن طرفش را هم بخوانید. در کتابها هم از امیرالمومنین علیه السلام نوشته اند " ألاَ و إنّ مِنَ البَلاءِ الفاقَةَ". یعنی تهیدستی، پول ندارم، زور ندارم، در اجتماع نمی توانم خودم را اداره کنم. " و أشَدُّ مِنَ الفاقَةِ مَرَضُ البَدَنِ" مثل همان قبلی است، می گوید الحمدلله اگر پول ندارم، لااقل مریض نیستم. یا می گوید پول چه فایده دارد؟ من مریضم، مرض بدتر از فقر است. " و أشَدُّ مِن مَرَضِ البَدَنِ مَرَضُ القَلبِ"

این عیدی است، آن را در کاغذ بنویسی و در جانماز بگذاری. هر وقت خواستی غصه بخوری، ببینی برای کدام غصه می خوری؟ برای چیزی غصه بخور که بیارزد. برای هر کدام هم که خواستی شاد شوی، ببین که به شادی اش بیارزد. روی جای هر کدام کار کن. این، هم علم دنیاست و هم آخرت، مال امیرالمومنین علیه السلام است ...

 

مرحوم محمداسماعیل دولابی، جلد 4 طوبای محبت

به اندازه ی قیمتش، وقت صرف کنید ...

... یک حدیثی هم از امیر مومنان علیه السلام بشنویم. "الا و ان من النعم سعۃ المال" بدانید یکی از نعمت ها، ثروت است. یعنی پول داشته باشی، بخوری و بخورانی، به زیاد و کم آن کار نداریم. همین قدر که هروقت می خواهی، مصرف کنی، داشته باشی و بریزی و بپاشی و بخوری. این هم به درد دنیایت می خورد و هم آخرتت. رفع احتیاج زن و بچه ات هم هست. جضرت امیر علیه السلام ثروت را تعریف نمی کند، نعمت را تعریف می کند که یکی از شعباتش ثروت است.

"و افضل من سعۃ المال صحۃ البدن" بالاتر از ثروت چیست؟ صحۃ البدن به صورتی که اگر بدن من، خدای نخواسته، مریضی داشته باشد، هرچه پول دارم را مصرف این می کنم. معلوم می شود که این افضل است.

"و افضل من صحۃ البدن" بالاتر از سلامت بدن که خودش یکی از شعبات نعمت است، "تقوی القلب" که بخیل و حسود و متکبر نباشد.

شما جوانمردید و گمان نمی کنم سلیقه تان کوچک باشد. این سه، غنا و نعمت است. برای هرکدام از آنها به اندازه ی قیمتش، وقت صرف کنید. اوقاتش، مال شماست. سرمایه ی وجودی شماست، وجودی که خدا به شما داده است. این وجودت را درباره ی هرکدام از اینها به اندازه ی قیمتش صرف کن. برای پول یک مقدار، برای صحت بدنت هم یک مقدار، برای صحت روح هم یک مقدار. هرچند اگر حق دو نعمت پایینی را ادا نکنی، آنها هم متعلق به آخری هستند. اگر پول درآوری، به صحت روحت کمک کرده ای، دلت سالم است و غصه ندارد. از طرف دیگر آن که صحت بدن دارد هم غصه ندارد که بگوید آخ چشم ندارم، گوش ندارم. پس با حفظ صحت بدن، کمک قلب کرده ای. خود قلب هم قشنگ شده، دریا شده است و تمامی آسمان و زمینش، صفا و وفا و استغنای طبع و وجود می شود و صاحبش در آسمان و زمین به هیچکس، نه مَلَک، نه جن و نه اِنس، باج نمیدهد ...


مرحوم محمداسماعیل دولابی، جلد 4 طوبای محبت

به نفس خودش نمی گوید تو راه برو ...

... الان هم همین جور مدام به امام زمان می گویند آقا بیا، آقا بیا ... خوب شما یه قدری جلو بیایید! یازده نفر امامانمان، آبا و اجدادمان آمدند و شما چندسال با آنها بودید، حالا شما یه خورده پا بردارید و رو به من بیایید. حالا شما بچشید که ما چه کشیدیم. اگر مردم شما را اذیت می کنند، بچشید که بر ما چه گذشته است. فکر کنید که الان قصد دارید تا رو به خدای خودتان بروید، می بینید و می شنوید که چه چیزهایی دور و برتان هست. امامان شنیدند، آیا شما نشنوید؟ آنها از شیشه های زهری که دیگران فراهم کرده بودند، چشیدند. آیا شما هیچ نمی خواهید بچشید؟ آنها چقدر حوصله کردند و غصه و اندوه و حزن ما را چشیدند، خوب من و شما هم لااقل دو سه کلمه به اندازه وسعمان بچشیم و تحمل کنیم. آنها چقدر گناه مردم را بخشیدند، خوب شما هم گناه زیردستت را ببخش تا نزدیک آنها بشوی.

گفت خدایا خوب کردی این دوازدهمی را قایم کردی، اگر قایم نمی کردی که هیچ! حالا هم می گوید آقا بیا آقا بیا، اما نمی گوید بروم بروم! یه خورده به نفس خودش نمی گوید تو راه برو، تو باادب باش، تو اخلاص نشان بده ...  


مرحوم محمداسماعیل دولابی، جلد 4 طوبای محبت

شما که گول نخورده اید...

شما که گول نخورده اید امّا امیدوارم ان شاءالله آنها هم که گول خوردند، خدا نجاتشان بدهد. هرکس گول دنیای دنیّ را خورده باشد، حیف است چون خیلی چیزِ پایینی است. آن را چند بار تنزل داده اند و تقسیم کرده اند تا این شده که ما نزدیکش آمدیم. امّا اگر انسان با ارواح طیّبه، مأنوس باشد و با نور پاک و پاکان خدا بنشیند، این با آنچه در زمین و دنیاست، فرق دارد. البته اینجا هم بد نیست، امّا ده مرتبه تنزّل داده شده ولی باز هم این قدر شیرین و قشنگ است...

مرحوم محمداسماعیل دولابی، جلد چهارم طوبای محبت  

اینها برایشان عیب است ...

... یک وقت نگویی نماز ما که نماز نیست! چرا؟ چون کسی که میخرد – یعنی خدا – خودش قیمتش را می داند. ممکن است به نماز من و شما یک تنبلی و کاهلی بخورد و از آن لذت نبریم و بگوییم که نمازهای ما پیش نماز پیغمبر صلی الله علیه و اله، نماز نیست. اما مگر شما نماز پیغمبر صلی الله علیه و اله را دیده اید که چقدر خوب بوده است؟ آیا خبر دارید که نمازهای ما لذت دارد اما پیامبران لذت هم نمی برند؟ پیامبران، لذت عبادت نمی برند. مگر آنها دله هستند؟ لذت عبادت مال من و شماست که می گوییم به به! به به! ... انبیاء لذت عبادت نمی برند. این قدر در دستگاه بالا دارند که اینها برایشان عیب است. این ما هستیم که دله ایم، چاره ای هم نداریم. باید به عشق اینها بلکه یک یادی هم از خدا بکنیم ...  

مرحوم محمداسماعیل دولابی، جلد 4 طوبای محبت