امروز بحث آیات 29 و 30 سوره فاطر رو جمع بندی کردیم:
إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً یرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ(فاطر/29) لِیوَفِّیهُمْ أُجُورَهُمْ وَیزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ(فاطر/30)
کسانی که کتاب الهی را تلاوت میکنند و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم پنهان و آشکار انفاق میکنند، تجارتی بیزیان و خالی از کساد را امید دارند. تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است!
اول صحبت هایی رو که دوستان در دو هفته گذشته داشتند، مرور کردیم. طبق این دو آیه، افرادیکه با تلاوت کتاب خدا و اقامه ی نماز و انفاق از روزی هاشون (در خفا و آشکار)، به تجارتی بدون زیان امید بسته اند، اجرهایشان را تمام و کمال دریافت می کنند بلکه خداوند بر اجرشان می افزاید! "اجر" که معنای پاداش و مزد میدهد در آیات متفاوتی مورد بحث قرار گرفته است. هاجر می گفت جالبه خدا در عین اینکه اجر بندگانش رو محفوظ میدونه، ما رو توصیه می کنه دنبال هدایت اونجایی بگردیم که توقع اجر و مزد نیست. چه اون مزد مادی باشه، چه توقعاتی مثل پیروی بدون شرط و اطاعت محض و ارادت و ... :
اتَّبِعُوا مَنْ لَا یسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ(یس/21)
از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمیخواهند و خود هدایت یافتهاند!
و افراد رو به سمت خودش دعوت نمی کنه، بلکه به سوی خدا راه رو نشون میده:
قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ یتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا(الفرقان/57)
بگو: من در برابر آن هیچ گونه پاداشی از شما نمیطلبم؛ مگر کسی که بخواهد راهی بسوی پروردگارش برگزیند.
خدا در این آیه علاوه بر اجر و مزد این افراد، صحبت از "فضل" خودش می کنه که بر پاداش آنها می افزاید. "فضل" به معنی فزونی و زیادی و در اصل و ریشه به معنی بخشش کردن یا دادن چیزی به کسی بیشتر از حد و اندازه مقرر و معین شده، یا زیاد تر از آن حدی که شخص استحقاق آن را دارد. خدا این رفتار رو همیشه نسبت به بنده هاش داره و یادآوری میکنه:
...اِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یشْکُرُونَ(البقرة/243)
... خداوند نسبت به بندگان خود صاحب فضل است؛ ولی بیشتر مردم، شکر بجا نمیآورند.
و جالبه که توقع داره ما هم همین نوع رفتار رو نسبت به هم داشته باشیم:
... وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَینَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ(البقرة/237)
... و فضل را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست!
لیلا در مورد فضل خدا به آیه 32 سوره نسا اشاره کرد و گفت فضل رو چه نعمتهای مادی و چه معنوی بدونیم، این آیه میگه چشم به برتری های همدیگه نداشته باشیم:
وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِیمًا(النساء/32)
برتریهایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید! مردان نصیبی از آنچه به دست میآورند دارند، و زنان نیز نصیبی. و از فضل خدا، طلب کنید! و خداوند به هر چیز داناست.
لیلا می گفت این آیه سیستم های رقابتی ای رو که ما از بچگی یاد میگیریم و همش سعی داریم از هم جلو بزنیم، نفی می کنه. خدا این ها رو "تفاوت" می دونه که لازمه ی رشد است و به جای مقایسه کردن میگه هرکس هرجا که هست داشته ها و نعمتهای در اختیارش رو بشناسه و بهترین استفاده رو ازشون بکنه (شکر) تا به سوی خدا شتاب بگیره.
در ادامه ی آیه ی 30 سوره فاطر، صفت "غفور" آمده که از غفر به معنی پوشاند، پنهان کرد و به طور کلی به معنای پوشاندن و مستور کردن است و نشون میده بخشش خدا به نوعی هست که اثری از اون خطا به جا نمی مونه نه از نوع بخشش های ما که با منت و ریا و اعلان عمومی و ... همراهه.
در پایان این آیه خدا صفت "شکور" رو هم به خودش نسبت میده و جالبه که خدا خودش هم شکرگزار هست! گویا خدا هر چی رو که از ما میخواد، به طور جامع و کامل خودش داره و این یکی از خصوصیات تربیت الهی است.
در ادامه ی صحبت رسیدیم به آیه ی 31 سوره فاطر:
وَالَّذِی أَوْحَینَا إِلَیکَ مِنَ الْکِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَیهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ(فاطر/31)
و آنچه از کتاب به تو وحی کردیم حق است و تصدیقکننده و هماهنگ با کتب پیش از آن؛ خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بیناست!
الهه توضیحاتی ارائه کرد و در مجموع ابتدای این آیه، آنچه وحی شده را قسمتی از "کتاب" می داند که "حق" است و این وحی، تصدیق کننده ی بخش هایی است که قبلاً آمده بوده. برداشت ما از ترجمه ی آیه این بود که "کتاب" نزد خدا حقیقتی است که بخشی از آن به هریک از پیامبران وحی شده و فرود آمده و تکمیل شده. برای شناخت بهتر "حق" و "حقیقت" به آیات دیگر رجوع کردیم، که بسیار زیاد و متنوع بود. مثل آیاتی که می فرماید آفرینش بر مبنای حق و از جنس حق است:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ یشَأْ یذْهِبْکُمْ وَیأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ(الإبراهیم/19)
آیا ندیدی خداوند، آسمانها و زمین را بحق آفریده است؟! اگر بخواهد، شما را میبرد و خلق تازهای میآورد!
تنها خداست که به سوی حق دعوت می کند و هر تئوری دیگری که ما برای رسیدن به حقیقت بچینیم ناقص و ناکافی خواهد بود:
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یهْدِی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَنْ یهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یتَّبَعَ أَمَّنْ لَا یهِدِّی إِلَّا أَنْ یهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیفَ تَحْکُمُونَ(یونس/35) وَمَا یتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا یغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یفْعَلُونَ(یونس/36)
بگو: «آیا هیچ یک از معبودهای شما، به سوی حق هدایت میکند؟! بگو: «تنها خدا به حق هدایت میکند! آیا کسی که هدایت به سوی حق میکند برای پیروی شایستهتر است، یا آن کس که خود هدایت نمیشود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه میشود، چگونه داوری میکنید؟!» و بیشتر آنها، جز از گمان پیروی نمیکنند؛ گمان، هرگز انسان را از حق بینیاز نمیسازد! به یقین، خداوند از آنچه انجام میدهند، آگاه است!
زینب می گفت این آیه میگه ممکنه افراد با نیت پیدا کردن حقیقت، به دنبال راه ها و گمان هایی بروند که به نتیجه ی مطلوب نرسه. چون از حق که بگذریم، هرچه می ماند، ظنّ و گمان است و حقیقت نداره.
دعوت به حق منحصراً ار آن خداست، جای دیگه دنبالش نگردیم:
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیهِ إِلَى الْمَاءِ لِیبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ(الرعد/14)
دعوت حق از آن اوست! و کسانی را که غیر از خدا میخوانند، به دعوت آنها پاسخ نمیگویند! آنها همچون کسی هستند که کفهای خود را به سوی آب میگشاید تا آب به دهانش برسد، و هرگز نخواهد رسید! و دعای کافران، جز در ضلال نیست!
قران گاهی با مثال جاودانگی حق و نابودی باطل رو ملموس می کنه:
أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَدًا رَابِیا وَمِمَّا یوقِدُونَ عَلَیهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذَلِکَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینْفَعُ النَّاسَ فَیمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذَلِکَ یضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ(الرعد/17)
خداوند از آسمان آبی فرستاد؛ و از هر دره و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شد؛ سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد؛ و از آنچه (در کورهها،) برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن میکنند نیز کفهایی مانند آن به وجود میآید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل میزند!- اما کفها به بیرون پرتاب میشوند، ولی آنچه به مردم سود میرساند [= آب یا فلز خالص ] در زمین میماند؛ خداوند اینچنین مثال میزند!
پس در سیستمی که بر اساس حق ساخته شده، باطل خواه ناخواه از بین رفتنی است ولی حق هرگز نابودی نداره:
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیلُ مِمَّا تَصِفُونَ(الأنبیاء/18)
بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبیم تا آن را هلاک سازد؛ و این گونه، باطل محو و نابود میشود! اما وای بر شما از توصیفی که میکنید!
زهرا در جمع بندی بحث "حق" گفت این آیات نشون میده حقیقت یک چیز است و همیشه همون طرف و همان جاست که خدا هست، باید باور کنیم باطل هرچقدر به نظرمون قوی و پر زرق و برق باشه، با نظام عالم همخوانی نداره و دیر یا زود از بین میره و اثری ازش به جا نمی مونه. در عوض یک حرکت حق، هرچند کوچک و بی اهمیت باشه و به نظرمون اثر و تغییری ایجاد نکنه، جاودان است و هرگز از بین نمی رود و حتماً اثرش رو به جا میذاره. پس، از اینکه یه جایی که همه حرکت اشتباه انجام میدن، راه حق رو بریم، ناامید نباشیم و اون رو بی تاثیر ندونیم. هاجر می گفت تلاش خدا برای هدایت ما نشون میده او هم هنوز بهمون امیدواره...
سلام دوست عزیز عید شما مبارک ممنون از یاداوریتون ایه ای 21سوره ی یس ((از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمیخواهند و خود هدایت یافتهاند!)) قرار بود بیشتر رو این ایه کار کنم ، که هنوز اتفاق نیفتاده ، چه کسانی هدایت یافته اند . یکی دو ایه رو در این باره دیدیم ، ولی خوب خیلی چیزها مونده این که هر بار از یه منظری به ایات دقت کنیم ، توزندگی مون کاربردی تر می شه
سلام.
مستانه خانوم فک کنم پیام هایی که از طریق بخش "تماس با من"
گذاشته میشه رو نمی خونید درسته؟؟!!
سلام. پیغامی غیر از همین که "پیغام ها به دستتون نمیرسه؟" نرسیده!!!!
سلام هاجر، منتظر نتایج کاربردی بیشتر هستیم... زودتر به دستمون برسون!
مستانه خانوم بی تعارف با معنویتی که در این مباحث گردآوری کردین مانوس شدین؟؟ یعنی کاربردی هست براتون؟؟ یه جورایی نمیدونم میتونم منظورم رو برسونم. مثلن وقتی آدم با دست خالی میخواد یه پیچ رو باز کنه خیلی اذیت میشه اما با یه ابزار مثه پیچ گوشتی به راحتی کارش انجام میگیره و این راحت بودن کاملا ملموسه. حالا شما با مسلح شدن به این معنویات فک می کنید به اون آرامش قلبی رسیدین؟؟
احساس میکردم این سوال شخصیه ولی خوب "گذاشتن کامنت" در بخش تماس با من فک کنم بار معنایی منفی داشته برای شما!
راستش فکر نکنم درست متوجه شده باشم، اگر منظورتون داشتن صفحه ی وبلاگ هست که جذابیت زیادی برام نداره و چندین بار قصد واگذاریش رو به دوستان داشته ام که متاسفانه موفق نشدم! ولی اگر منظورتون جمع دوستانیست که مباحث هفتگی داریم، خیلی مفید و کاربردیه و روی عملکردم تاثیر داشته. و از اینکه به زودی مجبورم این جمع رو هم ترک کنم، ناراحتم. هرچند آنچه خدا پیش پای آدم میذاره حتماً بهتره... حالا منظورتون چی بود؟!
منظورم انعکاس این مباحث در زندگی واقعی است. البته یه جورایی پاسخم رو گرفتم. ممنون.
ممنون از سوال و اشاره ی به جای جناب معمار، خیلی خوشحال میشم اگه بقیه ی دوستان هم نظرشونو بگن. آیا واقعاً این بحث ها مفید یا تاثیرگذار هست؟ تاثیرش چیه و اصلاً چی باید باشه؟ چه روش هایی رو پیشنهاد می کنید؟
سلام دوستان.خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم ولی الان که داشتم مطالب را می خوندم همه کلاس برام تداعی شد.
در جواب دوستم باید بگم که مداومت چند ماهه و حضور در کلاس ها نهایتا یه دید و جهت کلی به من داده. شاید مطالب هر هفته که بحث می شه فراموش بشه ولی به نظرم اثر خودش را داره و همین مداومتش مفیده و جهت گیری زندگی ادم را تعیین می کنه.
ممنون به خاطر تشکیل این جلسات.