ستون برافراشته ...

سلام. این هفته هم روی آیه 29 سوره فاطر تمرکز داشتیم:

إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً یرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ(فاطر/29)

کسانی که کتاب الهی را تلاوت می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، تجارتی بی‌زیان و خالی از کساد را امید دارند. 

هفته های قبل، صحبت هایی در مورد انفاق انجام شده بود که زهرا خلاصه اش کرد در این عبارات: هرآنچه که داریم رو از خودمون ندونیم بلکه در مالکیت خدا بدونیم پس طبق نظر او بهترین داشته هامون رو در اختیار دیگران بذاریم. چون به منبع نامتناهی متصل هستیم، هرگز از کم شدن و تموم شدن سرمایه ها و فقر و نیستی ترس نداشته باشیم. وظیفه داریم نیاز اطرافیانمون رو شناسایی کنیم و از طرفی هم توانایی های خودمون رو به خوبی بشناسیم تا خلیفه و نماینده ی حقیقی خدا در انجام وظیفه مون باشیم.

نکته ی دیگری که در این آیه اشاره شده و برای تجارت با خدا باید ارائه بشه "اقامه نماز" هست. هاجر گفت واژه ی "اقامه کردن" و "به پا داشتن" نشون میده نماز فقط یک عمل مقطعی و سطحی نیست بلکه در همه ی لحظه های زندگی مون، چه زندگی شخصی و چه زندگی اجتماعی، باید به پا داشته شود. اینکه پنج بار در روز در نماز باید رو به جهت خاصی بایستیم، یادآوری است برای اینکه جهت زندگی مون رو گم نکنیم و بین شلوغی های زندگی مسیر رو اشتباه نگیریم. هاجر می گفت طهارت و رعایت حق دیگران در لباس و مکان نماز هم اشارات دیگریست به رعایت این موارد همواره و در تمام جنبه های زندگی. خلاصه این اقامه کردن نماز با نمازی که ما میخونیم خیلی متفاوت به نظر میرسه! خلاصه به قول آقای جوادی آملی اگر نماز بخواد "ستون" دین ما باشه، باید "قائم" و "برافراشته" باشه!

ملیحه می گفت از طرفی هم انسانی که همیشه و در همه ی اعمال و رفتارش در حال تجارت و معامله با خدا، مراقب حق خدا و نگران رابطه اش با اوست، نیاز داره به لحظات خلوت با خدا که نماز از این منظر هم میتونه مطلوب و ضروری باشه. ملیحه می گفت چنین کسی با اشتیاق به انتظار نماز هست وگرنه خوندن نماز فقط تبدیل به یه رفع تکلیف میشه.

توی صحبتایی که پیش اومد به این سمت رفتیم که چرا ما نسبت به نماز یا احکام دیگه، حس نیاز و یا علاقه نداریم؟ زینب می گفت رابطه ی ما با خدا از اول بر اساس "ترس" و احساس یک فاصله ی طولانی با خدا تعریف شده که باعث میشه تصور کنیم باید یه سری حرکات رو انجام بدیم وگرنه مجازات خواهیم شد یا اینکه تعدادی از علایقمون رو باید رها کنیم چون خدا از جایگاه برتر خودش دستور داده. در حالیکه اگر از ابتدا و بر اساس مفاهیم قرآن، رابطه با خدا یک رابطه ی نزدیک و تنگاتنگ بر اساس "محبت"  تعریف بشه و متوجه بشیم گناه همون طور که قرآن گفته "ناپاکی" و "زشتی" هست و شایسته ی ما نیست، همه چیز تغییر می کنه. دیگه خدا یه قدرت ظالم و بی ملاحظه نیست که مشغول سخت گیری و مچ گیری از ما باشه، بلکه مربی دلسوزی هست که مشتاق رشد و تعالی ماست و راه زندگی پاک و طیب رو نشونمون میده. عجیبه که معنی گناه برامون همیشه احساس خوشایندی بوده که خدا با بدجنسی محروممون کرده و "تقوا" همیشه برای ما ترس معنی شده در حالیکه معنای این کلمه، محافظت کردن از خود در برابر آسیب هاست و با تقویت و تربیت کردن نفس به دست میاد.

از طرفی در این زمینه وظیفه ی انسان های مذهبی و دعوت کننده به دین چیه؟ چگونه جایگاه روحانیون در دین های مختلف به انحراف کشیده شد و با حفظ فاصله ی خدا با انسان، جایگاه مقدسی برای واسطه ها تعریف شد؟ فرستاده های خدا در دین نقش واسطه رو دارن یا الگو و پیشرو برای هدایت اند و وظیفه ی همراهی و کمک کردن به آدم ها در پیمودن راه رو دارن؟

 خلاصه بحث ها خیلی پراکنده ادامه پیدا کرد و به درازا کشید و قرار شد هفته آینده آیات مربوط به نماز رو دقیق تر بررسی کنیم ان شاءالله...

نظرات 8 + ارسال نظر
معمار جمعه 24 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:03 ق.ظ http://darodivarsara.blogsky.com

سلام.

بنا برآیات قرآن تفاوت امت محمد با دیگران اینه که کل امت محمد واسط خدا با مردم هستن و در بقیه خود پیامبرانشان واسط بوده اند

مستانه یکشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:26 ب.ظ

سلام. ممنون، تعبیر جالبی بود. بر اساس همون "امه وسطا" گفتید اینو؟ این جوری ندیده بودمش...

[ بدون نام ] چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:57 ب.ظ

آدمیت یک فنی است که باید آن را خواند و تمرین کرد، مثل درس‌های دیگر که می‌خوانیم و تمرین می‌کنیم. . آدمیت یک فن است، اگر مشکل‌ترین فن نباشد، در زیر مجموعه مشکلترین‌ها قرار می‌گیرد و در درس آدمیت انسان با تمرین و مطالعه کردن به قدرت حل مسئله نمی‌رسد.

یک وقتی هست که آدمی حسود است، حسادت را کدام کتاب حل می‌کند؟ راه حل چیست؟


باید راه آن را از استاد آموخت، که برای حل حسادت چه کاری باید کرد؟ راه حلش هم این است که باید به دستورات عمل کرد برای رفع بعضی امراض قلبی مثل تکبر باید مداومت در عمل داشت تا شاید حل شود
ایت ا.. جاودان یکی از اساتید اخلاق

هاجر چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:58 ب.ظ

بالا خودم معرفی نکردم

هاجر چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:00 ب.ظ

در رابطه با اون بحثی که ایا همه جهنم رو تجربه می کنن روایت شده کسانی از قبر سر در می‌آورند و مستقیم به سمت بهشت پرواز می‌کنند، فرشتگان بهشت از آنان می‌پرسند: شما که هستید؟ از شما حساب و کتابی کرده‌اند؟ پاسخ می‌دهند که نه! فرشتگان می‌پرسند: آیا جهنم را دیده‌اید و از پل صراط عبور کرده‌اید؟ آنها هم می‌گویند نه جهنم دیده‌ایم و نه از پل صراط گذشته‌ایم. یک سر از قبر به سمت بهشت آمده‌ایم.

فرشتگان می‌پرسند شما در دنیا چه کاری انجام داده بودید؟

آنها پاسخ می‌دهند که ما در دنیا دو خصلت داشتیم؛ اول اینکه در پنهان از خدا می‌ترسیدیم، دوم اینکه به قسمت راضی بودیم.
متاسفانه نفهمیدم روایت مال کیه

هاجر چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:03 ب.ظ

در رابطه با اون مطلبی که جناب معمار گفت ، اگه ایه ای هست ممنون می شم کد ایه رو بدید

معمار چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:59 ب.ظ

سلام.

آیه 143 سوره بقره

میتونید برای درک واسط به آیه 28 سوره قلم مراجعه کنید

رهرو حق باشید تا به دلهایتان آسیبی نرسد!

مستانه جمعه 31 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:09 ق.ظ

هاجر، در مورد موضوع ورود همه به جهنم باید بیشتر کار کنیم تا درست متوجهش بشیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد