مالک واقعی...

این هفته آیات 13 و 14 سوره فاطر رو خوندیم:

یولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهَارِ وَیولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا یمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ(فاطر/13)  إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا یسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیوْمَ الْقِیامَةِ یکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا ینَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ(فاطر/14)

او شب را در روز داخل می‌کند و روز را در شب؛ و خورشید و ماه را مسخر کرده، هر یک تا سرآمد معینی به حرکت خود ادامه می‌دهد؛ این است خداوند، پروردگار شما؛ حاکمیت از آن اوست: و کسانی را که جز او می‌خوانید حتی به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نیستند!   اگر آنها را بخوانید صدای شما را نمی‌شنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمی‌گویند؛ و روز قیامت، شرک شما را منکر می‌شوند، و هیچ کس مانند خبیر تو را باخبر نمی‌سازد!

اول الهه در مورد آیات توضیحاتی داد و گفت: شب و روز و وارد شدن تدریجی اونها به همدیگه از آیات خداست و در این آیه اول " شب " اومده که شاید به دلیل اهمیت اون باشه. توی قرآن از خصوصیات شب، آرامش و پوشش و عبادت و ... اومده. جملات بعدی هم اشاره به نظم و زمان بندی دقیق پدیده ها مثل حرکت خورشید و ماه داره که نشون میده هیچ کدوم از این اتفاقات که برای ما عادی شده، بی حساب و کتاب نیست بلکه هدف و برنامه داره.

در پایان آیه هم تذکر میده که " مالکیت " تنها از آن خداست و کسی جز او مالک حتی پوسته روی هسته خرما هم نیست! آیه ی بعدی هم در تکمیل بحث میگه اگر کسی جز او رو انتخاب کنیم، نه صدامون رو می شنوند، نه قدرت "اجابت کردن" دارن و نه حتی مسئولیتی رو در قبال ما می پذیرن!! لیلا گفت این آیه نشون میده "خدا" هم صدای ما رو می شنوه و هم اجابت می کنه چون بر اساس این آیه میشه گفت خدا این ها رو به خودش واجب دونسته و اجابت کردن بنده هاش رو به عنوان تفاوت خودش با معبودهای غیر حقیقی ذکر کرده! زینب گفت باید بگردیم و بت های زندگی مون رو پیدا کنیم که ممکنه از بین انسان ها و یا دارایی و مقام و منسب و ... باشه.

رخساره جملاتی از "جبران خلیل جبران" خوند که مفهوم " مالکیت " رو فقط از آن خدا می دونست و می گفت هرچیزی در دست ما هست، فقط امانتی است که باید طبق رضایت صاحب حقیقی اش به مصرف برسه! ...

نظرات 5 + ارسال نظر
هاجر جمعه 30 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:47 ب.ظ

سلام خداقوت ، پوست نازک هسته خرما ، خدا وند به چیزی مثال می زنه ، که اصلا به چشم ما نمیاد ، همیشه توجه قرا ن به این جزییات برام جذابه ، جزییاتی که درزندگی اصلا نمی بینم ، توجه به این جزییات ، وربط دادنش به این که هر کدوم نشانه ای هستن باعث می شه ادم خ صلا نعمت ها رو ببینه ، نکته ی بعدی در این ایه اینه که خدا ، بعد از نام اوردن از شب وروز وخورشید و ماه ، پوست نازک هسته خرما رو بیان می کنه یه تضاد فوق العاده

هاجر جمعه 30 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:52 ب.ظ

سلام در این ایه کلمه ی خبیر اومده ، در بحثمون به خبیر اشاره نکردیم اگر نکته ای دارید ممنون می شم

مستانه جمعه 30 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 07:59 ب.ظ

سلام هاجر، ممنون که اومدی!
در معنای خبیر اومده: کسی که به جزییات موضوعی اشراف داشته باشه، همون چیزیکه میگیم فلانی خبره ی یه کاریه یعنی همه فوت و فن هاشو میدونه!
بقیه اش با شما که نکته های آیه رو به ما هم بگی...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:42 ق.ظ

( سلام ، نمی دونم خبر در این ایه همون چیزی که ما به کار می بریم یا نه ، ولی با توجه به معنی که شما از خبیر گفتید ، یه نکته این جا پر رنگ می شه ، که خبر رو باید از چه کسی دریافت کنیم ؟!

مستانه سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 09:48 ب.ظ

سلام. چرا بی نام؟!؟
خبر توی این آیه؟ کجاشه؟ متوجه نشدم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد