وعده ها...

هفته ی قبل آیه ی 5 و 6 سوره فاطر رو خوندیم:

یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَلَا یغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ(فاطر/5)  إِنَّ الشَّیطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یدْعُو حِزْبَهُ لِیکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ(فاطر/6)

ای مردم! وعده خداوند حق است؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به خدا مغرور سازد! البته شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید؛ او فقط حزبش را به این دعوت می‌کند که اهل آتش سوزان باشند!

بحث به سمت وعده های خدا و وعده های شیطان رفت، و اینکه فریب چه چیزهایی از دنیا رو نباید خورد؟

الشَّیطَانُ یعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ(البقرة/268)

شیطان، شما را وعده فقر و تهیدستی می‌دهد؛ و به فحشا امر می‌کند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما می‌دهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و داناست.

إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیطَانُ یخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ(آل عمران/175)

این فقط شیطان است که پیروان خود را می‌ترساند. از آنها نترسید! و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید!

یعِدُهُمْ وَیمَنِّیهِمْ وَمَا یعِدُهُمُ الشَّیطَانُ إِلَّا غُرُورًا(النساء/120)

شیطان به آنها وعده‌ها می‌دهد؛ و به آرزوها، سرگرم می‌سازد؛ در حالی که جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمی‌دهد.

به نظر میرسید هرجا ترس از فقر و نیستی وجود داره، کار و وعده ی شیطانه و بر عکس در سمت خدا همه چیز وسعت داره. ترس رو شیطان القا می کنه، آرزوهای دور و دراز رو هم شیطان پیشنهاد می کنه تا حواسمون رو پرت کنه!

وَإِذْ زَینَ لَهُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ الْیوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَى عَقِبَیهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ(الأنفال/48)

و هنگامی را که شیطان، اعمال آنها را در نظرشان جلوه داد، و گفت: «امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمی‌گردد! و من، همسایه شما هستم!» اما هنگامی که دو گروه در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما بیزارم! من چیزی می‌بینم که شما نمی‌بینید؛ من از خدا می‌ترسم، خداوند شدیدالعقاب است!»

شیطان به وعده هاش وفا نمی کنه!

وَقَالَ الشَّیطَانُ لَمَّا قُضِی الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِی عَلَیکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِی إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ(الإبراهیم/22)

و شیطان، هنگامی که کار تمام می‌شود، می‌گوید: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده دادم، و تخلف کردم! من بر شما تسلطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، بیزار و کافرم!» مسلما ستمکاران عذاب دردناکی دارند!

شیطان همیشه آدم رو در نهایت رها می کنه و تنها میذاره، هیچ وقت پشت آدم نیست و حتی خودش هم ملامتمون می کنه!!

وَمَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ(الزخرف/36)

بعد از بحث زیاد درباره شیطان و مصادیقش، در مورد "دنیا" ی ملامت شده در قرآن هم این آیه رو خوندیم:

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَینَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ(الحدید/20)

بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو می‌برد، سپس خشک می‌شود بگونه‌ای که آن را زردرنگ می‌بینی؛ سپس تبدیل به کاه می‌شود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضای الهی؛ و زندگی دنیا چیزی جز متاع فریب نیست!

و وقتی صحبت شد از اینکه رفتار بی هدف و بی نتیجه و جمع کردن هر چیز فانی مذمت شده است، یکی از دوستا گفت چرا خدا علاقه به دنیا رو به ما داده ولی ما رو نهی کرده؟ این انصاف نیست... و بحث مفصلی هم در این باره انجام شد بیشتر با این مضمون که ما دنبال وعده های خدا نرفته ایم و آنچه او ما رو دعوت کرده، رها کردیم. از زیبایی هایی که خدا نشون داد رو برگردوندیم و شیطان این دنیا و داشته های ناپایدارش رو برامون زینت داده. اگر به خدا دوباره ایمان بیاریم و اعتماد کنیم، او زیبا و پاکیزه زندگی کردن رو به ما نشون میده که هم مطلوب نفس ما و هم برامون شایسته تره! 

نظرات 10 + ارسال نظر
مهدی جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:55 ق.ظ

سلام دوست عزیز خوشحال میشیم اگه به ما هم سر بزنید
http://yar-mehraban.blogsky.com

معمار جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 03:22 ب.ظ

اونایی رو که شیطان در نهایت رها می کنه مگر خدا هم رها نمی کنه!

مستانه شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 08:29 ق.ظ

سلام. خودش که این جوری نمیگه، همیشه میگه اول و آخر خودمم و در نهایت هم همه پیش من میاین: َإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ بازگشت به سوی خداست.

یا کساییکه امیدی بهشون نیست رو میگه تو رها کن و بذار به عهده ی خودم:

ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا(المدثر/11) مرا با کسی که او را خود به تنهایی آفریده‌ام واگذار!

خیلی محدوده مواردی که میگه کسی رو فراموش می کنه:

الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا فَالْیوْمَ نَنْسَاهُمْ کَمَا نَسُوا لِقَاءَ یوْمِهِمْ هَذَا وَمَا کَانُوا بِآیاتِنَا یجْحَدُونَ(الأعراف/51)
همانها که دین و آیین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند؛ و زندگی دنیا آنان را مغرور ساخت؛ امروز ما آنها را فراموش می‌کنیم، همان گونه که لقای چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند.

الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیقْبِضُونَ أَیدِیهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(التوبة/67)
مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهی از معروف می‌کنند؛ و دستهایشان را می‌بندند؛ خدا را فراموش کردند، و خدا آنها را فراموش کرد؛ به یقین، منافقان همان فاسقانند!

ولی بازم باورش سخته که خدا کامل بی خیالشون بشه...!

معمار شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 07:23 ب.ظ

راستش نمیدونم تا چه حدی در جزئیات مسائل استدلالی وارد بشم...ممکنه ادامه بدم یه چیزی بگم منجر به سست شدن ایمانتون بشه یا به ایمان من شک کنید. فقط قول بدین بحث رو رها نکنید تا به نتیجه برسه.

اولین کسی که خدا رهایش کرد همان شیطان است که می گویند 11 هزار سال عبادت کرده بود تا به مقام فرشته ها برسه .

برای این مورد توضیحی دارید؟

ممنون که اهمیت میدین به این موضوعات.

مستانه یکشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:29 ق.ظ

سلام. من قولی نمیدم و همیشه تا جاییکه احساس کنم سودی داره و نیت یافتن حقیقت هست، یه بحث رو ادامه میدم نه بیشتر.
از نظر شما رها کردن معنیش چیه؟ اینکه شیطان راهی که خودش انتخاب کرد رو رفت؟ بهتره خدا به اجبار همه رو تو یه مسیر ببره؟ این جوری دنیای بهتری میشد؟
رجوع کنید به آیه هایی که میگه:

َلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِنْ ...

و اگر خدا می‌خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‌داد؛ ولی ...

معمار یکشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 07:43 ب.ظ

یقینا هدف یافتن حقیقت است اگر همچون موسی کم صبر نباشیم!

سلام.

امت واحد بودن امتیاز نیست چون الانم همه امت واحدن و امت شیطانن!!!

رها کردن برای انسان یعنی اینکه توجه را از موضوعی منحرف سازیم.

خدا هم رها میکنه امتش را...

شیطان هم رها میکنه امتش را...

و اما تفاوت در کجاست
زمانی که طوفان نوح برپا شد همه مبتلا شدن اما امت خدا در کشتی رها شدن و امت شیطان در میان آبهای متلاطم

مستانه دوشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 08:20 ق.ظ

فرق ما با موسی سلام الله علیه اینه که ما نگران خودمون میشیم ولی او همه جا نگران امتش بود ... من که نمیتونم از حضرت موسی انتقادی داشته باشم چون در موقعیت هایی که او واکنش نشون داد، من کلاً جا میزدم و بی خیال همه چیز می شدم...
معنی رها کردن هم که مشخص شد!

معمار دوشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 07:03 ب.ظ

چرا به ما گفتن که در موضوعات معنوی همیشه ضعف نفس نشون بدیم! چرا بلد نیستیم قوی ظاهر بشیم...چرا خدایمان در آسمان دور است و معصومیت در وجودهایی دست نیافتنی...کلا این تفکر حرصم رو درمیاره

توکل یعنی رها کن خودت رو در آغوش خدا و نجات یعنی رها می کند خدا تو را از تعلقات

بحث های خوبی است برای من که مفیده امیدوارم برای شما هم مفید بوده...آدم رو وادار به تامل میکنه

مستانه دوشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 08:02 ب.ظ

سلام. چشم ضعیف النفس نباشیم ولی کمی انصاف هم بد نیست!
من غیر از شما، از خیلی دیگه از قرآن خون ها هم نقد به عجول بودن موسی رو شنیده ام. ولی وقتی خودم قران رو خوندم... موقعیت ها رو تجسم کنید:
بعد از اون همه زحمت و دردسر و بلافاصله بعد از معجزه ی بزرگ شکافتن رود نیل، قومش ازش خواست براشون بت بسازه تا مظهر خدا باشه!! انتظار میره چه واکنشی داشته باشه؟
بعد از اون همه زحمت و یگانه پرست شدن قومش، فقط 40 روز اونا رو تنها گذاشت بعد با صحنه ی پرستش مجسمه ی گوساله مواجه میشه، چه رفتاری محتمله؟!!
اگه یه فردی هرچند با عظمت(مثل خضر) یه بچه ی بی گناه رو جلوش بکشه، چه توقعی دارید؟!
اتفاقاً موسی خیلی انسان خاص با زندگی پر فراز و نشیب و عجیب و در عین حال واقعیه که خدا بهش میگه ساختمت برای خودم! از اون شخصیت هایی که خدا خیلی عینی کرده برای ما. آدم دقیقی مثل شما باید عمیق تر از دیگران که خیلی راحت و سریع برچسب عجول و عصبی بودن به حضرت موسی میزنن، این موقعیت ها رو کنکاش کنه و گاهی هم خودشو جای او بذاره تا درس های بزرگی بگیره... منظور من فقط همین بود!! بازم نظرات متفاوت مثل نظرات شما حتماً میتونه دید من رو هم وسعت بده و من استقبال می کنم.

معمار سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:17 ب.ظ

هر کسی رو در ظرف وجودی خودش مقایسه کنیم؟! موسی کسی است که خدا مستقیم با او گفتگو کرده و کلیم الله است. کلا گفته میشه موسی نماد انسان کامل است و به گفته قرآن انسان ذاتا عجول است و این یک ویژگی است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد