الحمدلله...

این جلسه هم فتانه شروع کرد و سراغ آیه دوم سوره حمد رفت و توضیحات مفصلی داد:

"الحمد لله رب العالمین  ...."

معلم گفت آیات ابتدای سوره حمد، معارفی هستند که اگر کسی خوب متوجه مفاهیمش بشه، در آیات بعدی درخواست های مطرح شده رو با تمام وجود بیان می کنه. قالب عملی "بسم الله الرحمن الرحیم" مشخص شدن یه مرزه، تعیین جهت یه حزب و یه گروهه! یعنی وقتی کاری رو با بسم الله شروع می کنم منظورم اینه که من در گروه بندی هام، یه خدا بیشتر ندارم و همه کارهام رو هم با اسم او شروع می کنم. این کار و همه کارهام مال اون و به اسم اونه، نمیخوام هیچ کدوم از کارهام حتی به اسم خودم باشه، و نه به اسم دیگران! پس در ابتدای هرکار، با گفتن بسم الله مشخص می کنم که کدوم طرفی ام و به کجا دارم میرم! قرار نیست تو این دنیا من دل همه رو به دست بیارم، قراره فقط رضایت و دل یه نفر رو به دست بیارم! حالا در مسیر رضایت او، راهکارهایی برای به دست آوردن دل دیگران هم هست ولی بازم به خاطر او. معلم از امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرد که ایشون قسم میخورند و میفرمایند ما در دلی وارد نمیشیم که در اون، غضب و خشونت باشه، ما در دلی وارد میشیم که سراسر محبت باشه. معلم در توضیح این حدیث گفت، حتی محبت های مجازی نسبت به غضب و تنفر یه درجه بالاترن به همین دلیل حداقلش اینه که خشم و غضب و تنفر رو با این محبت ها جایگرین کنیم تا بتونیم به محبت حقیقی دست پیدا کنیم. معلم می گفت همه ی ما، گیرِ دوست داشتن هامون هستیم! با این محبت ها فعلاً سعی کنیم به یه چیزی غیر از خودمون فکر کنیم، فرای خودمون چیزی رو دوست داشته باشیم. چون قلب ما خلاٴ نداره، به نسبتی که از عشق خالی بشه، پر از نفاق و دغل بازی میشه و برعکس! حالا خدا میگه همه رو دوست داشته باش، همه دنیا میتونن تو دل تو جا داشته باشن ولی توقع من بین همه دوست داشتن هات اینه که در لحظه ی انتخاب، مبادا چیزی به جز من رو انتخاب کنی! بسم الله هر روز صبح ما همین معنی رو داره که تردیدی در رابطه ما با خدا وجود نداره، هرچقدر هرچیز و هرکس دیگه رو دوست داشته باشم، اگر پای انتخاب وسط بیاد بدون شک همیشه خدا رو انتخاب می کنم! این باعث میشه هماهنگ با تمام عالم حرکت کنم و خارج نزنم، چون مربی همه، "رب العالمین" اونه! در آیات ابتدای سوره حمد خدا داره میگه چرا باید او رو انتخاب کنیم. میگه چون اونه که رحمان و رحیمه، رب العالمین و مالک روز جزاست،... پس او رو بذاریم و دنبال کی بریم؟! معلم گفت این عادت ماست که سراغ همه جز خدا میریم، بعدش که دستمون از همه جا کوتاه شد سراغ خدا میایم. ولی خدا میگه اصلاً چرا به این طرف و اون طرف نگاه می کنی؟

معلم در جواب سوال ضحی گفت حتی برائت ها و مبارزه علیه زشتی ها، ظاهرش خشونته و لی باطنش و هدفش اصلاح و گسترش نیکی و رحمته با برطرف کردن مزاحمت ها. در این حرکت ها هم نفسانیت و انتقام گیری نباید دخالتی داشته باشه. معلم می گفت وجود نزاع و انتقام و کینه در قلب آدم هیچ فایده ای نداره بلکه فقط مزاحمت ایجاد می کنه، از جنس آتشه. معلم می گفت طبق گفته قران حتی در برخورد با زشتی ها باید "ادفع بالتی هی احسن" به بهترین نحو ممکن، اون رو از خودت و از محیطت دفع کنی. و حتی میگه "العفو اکبر" گذشتن، از همش بهتره. معلم گفت اگر در مورد فردی، همه تلاشت رو در جهت اصلاح فردی به کار گرفتی ولی نشد، دیگه تنها راه ممکن، گذشتن از این موضوعه و اثرات وضعی اون گذشت، گاهی از همش بالاتره! محبت، نفسانیات و غرور انسان رو کم می کنه، ما خیلی وقتا روی خودخواهی هامون اسم خدا میذاریم تا خودمونو توجیه کنیم. ما اغلب از حق خدا به راحتی میگذریم ولی از حق خودمون هرگز گذشت نمی کنیم.

معلم روی نکته دیگه ای از این حدیث تاکید کرد که امام "قلب" رو شرط میدونه. مثلاً ممکنه من زبان تلخی داشته باشم ولی معیار، قلبه! در عالم جسم ممکنه به علت و عوامل مختلف (ضعف و خستگی و ...) تغییراتی رخ بده که اخم و ترشرویی و ... حاصل اون باشه ولی اینها نمی تونه و نباید به قلب سرایت کنه. تا اون زمانی که این تظاهرات جسم و ظاهر رو بشه کنترل کرد، مواظب باطن و قلب باشیم تا بدجنسی ها در او نفوذ نکنه.

معلم به عبارت "یا مَن ذِکره̉ شَرَف لِلذّاکِرین..." که امام معصوم نسبت به خدا میگه، اشاره کرد و گفت بردن نام خدا و بسم الله، خودش مانع از بسیاری از حرکات ما میشه چون نمیتونن همراه با اسم خدا بشن. ما وقتی در ابتدای کاری بسم الله میگیم، درحقیقت نیّت می کنیم که اون کار رو از طرف خدا و به نمایندگی از جانب او انجام بدیم. پس هرچه شاٴن خدایی نداشته باشد رو ترک می کنیم. و زمانی بسم الله ما واقعی بوده که باعث عزّت و شرافت و سربلندی مون باشه! پس بسم الله، راهگشاترین ذکره و به گفته مرحوم دولابی، به این معناست که خدایا تو دست به کار شو، من انجام دهنده ی این کار نیستم، تو هستی! تصور کنید که در این صورت دیگه هیچ سدّ و مانعی جلوی راه انسان باقی نمی مونه و هیچ چیز نشدنی نیست! معلم گفت متاسفانه ما گاهی به جای عزت و شرافت، این ذکرها رو مایه پستی و ذلّت خودمون می کنیم! همون طور که الان بیشتر از هر زمان دیگه، کلاس قرآن و مثنوی و ... داریم ولی اثری ازشون نمی بینیم. برعکس، اولیای خدا سعی می کنن گمنام باشن، دنبال دکّان بازکردن نیستن ولی در عین حال اثر وضعی خودشون رو در جامعه دارن و همه رو حفظ می کنن. انسان های الهی که در هر مسلک و مذهب و لباسی به دنبال معنویّت هستند، تعالی جامعه رو دنبال می کنن و خودشون رو فدا می کنن برخلاف نظام ها و افرادی که دنبال حفظ خودشون حتی به قیمت فداکردن دیگران هستن!

معلم تو جواب سوال رائفه گفت محصول همه ی عبادت های ما باید این باشه که بنده ی واقعی بشیم و آماده باشیم هر دستوری میده اطاعت کنیم. کدوم از ما هر صبح که بلند میشیم هرچی خدا تو کاسه مون بذاره، راضی و خوشحالیم و میگیم همین خوب و درسته؟! اگه امام زمان بیاد چی؟ اگه بیاد بگه ازت میخوام فلان کار رو بکنی، آیا بی چون و چرا اطاعت می کنیم یا کلّی ملاحظات شخصی و اجتماعی رو در نظر میگیریم و مثلاً میگیم فلان کار در شاٴن من و برازنده ی شخصیت من نیست!؟ ما باید این آمادگی رو پیدا کنیم، شرافت یعنی همین که آماده عبودیّت باشیم، خودمون رو نبینیم، شخصیتی برای "من" قائل نباشیم بلکه گوش به فرمان "او" باشیم. اگر نماز روزه ها و عبادت های ما این اثر رو دارن، درسته وگرنه وقتمون رو تلف کرده ایم!

معلم گفت وقتی ما باور کردیم نماینده خدا در زمین هستیم، خدا هم کمک می کنه و نمیذاره خرابکاری و آبروریزی کنیم! مثل بزرگتری که به بچه اش میگه حواستو جمع کن، تو بچه ی من هستی، مبادا فلان رفتار رو بکنی!! خدا هم میگه حواستون باشه شما نماینده ی من هستید. تو بنده ی خدا و در محضر او هستی، چطور گستاخانه هرکاری می کنی؟ ما در تربیت فرزندانمون هم باید یادشون بدیم که حتی اگر حرف من رو زیر پا گذاشتی، مبادا حرف خدا رو زیر پا بذاری و حریم او رو بشکنی! معلم گفت اگه همه ی سعیت این باشه که دل خدا رو به دست بیاره، هیچ نیازی نیست تلاش کنی بقیه رو راضی کنی بلکه خود به خود دل انسان ها باهات نزدیک میشه! برعکس عادت ما که مواظب همه هستیم و همه ی ملاحظات رو در نظر می گیریم، خدا رو میگیم بیخیال، بعداً توبه میکنیم و کفّاره میدیم. معلم اشاره کرد به ایه 96 سوره مریم " إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ..." و گفت این قانون خداست که تو این آیات میگه: کسانیکه گفته ی من رو باور کرده اند و در این دنیا خرابی به بار نمیارن، یا می سازن یا اصلاح می کنن، "...سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا " خدا محبتشون رو تو دل دیگران میذاره! اتفاقاً خدا میگه راهش همینه و راضی کردن او از همه راحتتره، او سریع الرضا است.

معلم اشاره کرد به زیارت رفتن هامون که همش فکر تدارک هتل و غذا و ... هستیم، هرگز این دغدغه رو ندارم که اونجا جه جوری به امام وارد بشم، چه طوری حرف بزنم، خواسته هام چی باشه که در حدّ ولی خدا باشه! می گفت ما باید یاد بگیریم با معلم هامون توی این عالم چطوری حرف بزنیم، چی بدیم و چی بخوایم! 

نظرات 1 + ارسال نظر
ری را یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:02 ق.ظ

اِحرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت
دی گفت طبیب از سر حَسرَت چو مرا دید هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد