قیامت...

معلم می گفت آدمها در کنار ما باید احساس امنیّت داشته باشند و بدونن که غرضی در کار نیست، از اینکه چیزی از ما بخوان احساس حقارت نکنند و هرگز منّتی بهشون تحمیل نشه. اگر روابط آدمها این جوری طراحی بشه، هیچ کس تنها نمیمونه، هیچ کس از فقر و نداشتن نمیترسه و همه همیشه خیالشون راحته.

معلم گفت: ملکات وجود آدم (صفاتی که در وجود ما نهادینه شده) در شرایط شوک و استرس بروز پیدا می کنه و ما باید آدم هایی رو پیدا کنیم که در شرایط خطر و استرس ما رو حمایت کنند و تنهامون نذارن و ما بتونیم در بدترین شرایطمون بهشون اعتماد و تکیه کنیم! معلم می گفت آزمون نهایی انسان ها هم در روز قیامت که ساعتی پر از استرس هست اتفاق میافته تا ملکات وجود انسان ها ظهور پیدا کنه. 

معلم می گفت ما باید ظرفیت ضرر کردن رو پیدا کنیم و پذیرش این رو داشته باشه که امام ما هر نقشی برامون در نظر گرفت (هرچند پست تر و پایین تر و متفاوت از جایگاه مورد علاقه مون باشه) بپذیریم. اگر پاش بیفته از همه منافع مون بتونیم بگذریم و به ولی مون "نه" نگیم. نباید عادت کنیم که ضرر نکنیم یا اینکه همیشه ما تعیین کننده باشیم بلکه باید یاد بگیریم مطیع او باشیم و پای ضررهاش هم بایستیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
الهه دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ب.ظ

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد