همین الان ببینیم...

آیات 144 و 145 سوره اعراف:

"گفت: ای موسی! من تو را به رسالت های خویش و سخن گفتنم (با تو)، بر مردم برگزیدم، پس آنچه را به تو دادم بگیر و از شاکران باش.

و برای وی در الواح از هرگونه اندرزی و شرحی برای هر چیز نوشتیم (و گفتیم:) پس آنرا محکم بگیر و قوم خود را فرمان ده که بهترینش را به کار گیرند، و به زودی جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد."

ساناز که معمولاً تو جلسات وارد بحث نمیشه و بیشتر مواقع ساکته، این بار صحبتو شروع کرد و در مورد این آیه نقل قول های مختلفی رو ارائه کرد و روی این نکته تاکید کرد که تو این آیه دو بار موسی و قومش امر شدند که تورات رو که از جانب خدا فرستاده شده بگیرند و این گرفتن فقط به معنی دریافت کردن نیست بلکه به معنای به کار گرفتن آنهاست.

 بعد از توضیحات ساناز، ندا سوال کرد فلسفه ی جدا شدن موسی از قومش در مدت میقات چی بود؟

معلم جواب داد: به هر جهت زندگی دنیا و زندگی مادی و روزمره و حتی وجود جسم محدودیتهایی داره که برخی مراتب و حرکت های روح رو محدود می کنه، پس دوری از این محدودیت ها و آسیب جسم مستلزم دور شدن از ماده است. موسی قراره آمادگی نهایی رو پیدا کنه که کتاب آسمانی بر او نازل شه و بتونه اونو به قومش ارائه کنه، پس باید از پارازیت های مختلف رها بشه! از طرفی هرچه بتوان به جسم تسلط بیشتری پیدا کرد (مثل گذشتن از خواب شب و موفق شدن به نماز شب) و با گذر از جسم و دنیای مادی، قدرت روح بیشتر میشه.

ضحی گفت: موعظه (اندرز) که در این آیه آمده به معنی راهکاری عملی است! یه چیزی تو مایه های "practical approach" که تو کتابهای علمی داریم و میگه یه موضوع علمی و تئوری رو در عمل چطوری می شه پیاده کرد. به همین دلیل هم در قرآن معمولاً موعظه در مورد متقین اومده چون تقوا در عمل پیاده میشه و متقی کسی است که عقایدش تو اعمال و رفتارش بروز پیدا کرده، و موعظه به درد عملی کردن باورها می خوره!

به علاوه تو این آیه کنار موعظه، "تفسیر" اومده که به معنای تشریح کردن و جز۽ به جز۽ توضیح دادنه.

معلم گفت: موسی در مدتی که در میقات بود، به رشد لازم رسید و توانایی تحمل نزول تورات رو پیدا کرد، در پایان باید به سمت آدم ها و قومش برگرده (که شاید سخت تر از همه مراحل باشه). برای اینکه از پس این مسئولیت بربیاد، خدا تنهاش نمی ذاره و تورات رو بهش میده و میگه با قدرت آن را بگیر چون چند ویژگی مهم داره: اولاً اینکه در این کتاب همه چیز هست، هرآنچه بخواهی بدان امر کنی در آن آمده (از هیچ چیز واهمه نداشته باش)، دوماً اینکه همه چیز به تفصیل و تفسیر اومده نه اینکه فقط کلیات باشه، سوماً مسیرهای عملی و رفتاری به صورت موعظه در آن کاملاً ذکر شده (اینها خصوصیات یک هدایت الهی است).

در ادامه خدا میگه به قومت فرمان بده که به بهترین وجه اونو (کتاب خدا رو) به کار بگیرن و بتونن بهترین نتیجه و بهترین استفاده رو ازش ببرن. و گویی نقش امام در جامعه (اینجا حضرت موسی) اینه که بتوان به بهترین وجه، اوامر خدا رو اجرایی کرد و جامعه در عمل به اوامر الهی به بهترین نتیجه برسه.

در پایان آیه خدا می فرماید: به زودی جایگاه فاسقان (اونهایی که از راه خارج شوند) را به شما نشان خواهم داد، در آینده بسیار نزدیک خودم این بینش رو بهتون میدم. معلم هم توضیح داد که خدا می فرماید این اصلاً کار منه که حقیقت آدمها رو به شما نشون بدهم، خود خدا باید اینو مشخص کنه. این کار ما نیست که بخوایم همدیگه رو بشناسیم، این باعث رسوایی خودمون میشه! خیلی وقتا حقیقت آدما اون چیزی که ما میبینیم نیست، ما معمولاً از پشت پرده هایی مثل طبقه بندی های ظاهری آدما رو می بینیم. ما همیشه یک دزد رو بد نگاه می کنیم در حالیکه ممکنه یکرنگی و صداقتی که در او هست در یک آدم با ظاهر مثبت و پر ادّعا و ظاهرساز که همه ی وجودش خودخواهی و خودپرستیه، پیدا نشه.

این "دید" که خدا میگه در اثر عمل به فرمان های الهی و موعظه های نبی خدا پیدا می کنیم، همون درکی است که خدا مستقیماً خودش به آدما عنایت می کنه. یعنی دیگه به جای اینکه بخواد برای کسایی که بینایی ندارن توضیح بده که دریا چه رنگیه، چه اندازه و چه مزه ای داره انگار بیناش می کنه و میگیره میندازدش تو دریا!! خدا چنین درکی میده. هنر اینه که ما این دید رو قبل از مرگ پیدا کنیم، چون همون طور که قرآن میگه زمان مرگ آدمها این دید رو پیدا می کنن و حقیقت رو دیگه به چشم می بینن پس دیگه انکاری وجود نداره، از خدا می خوان که ما رو برگردون دیگه خطا نمی کنیم! پس هر کس ببینه دیگه تو این دنیا اشتباهی ازش سر نمی زنه ولی وقتی هنوز به این دید نرسیده ایم، همه خطاهامونو توجیه می کنیم. از طرفی هم دیدن این واقعیتها تو این دنیا مهمه و به درد می خوره (آدمایی هم که بعد از مرگ می بینن از خدا می خوان به دنیا برشون گردونه!) چون این دنیا زمان رشد و فرصت حرکت ماست و دیدن بعد از مرگ مال همه است و فایده ای نداره چون دیگه انتخابی وجود نداره، اون وقت دیگه فرصت به پایان رسیده...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد