حجاب ظلمانی در شیعیان خیلی کم بود و اگر خدای ناخواسته هم الان باشد، کم است. یک خرده نان و آبی، پولی، ریاستی یا مثلاً اگر زن باشد، زینت و امثال اینها را می خواهد. یک مقدارش را هم که برایشان معاف کرده اند، مانند طلا برای زن که اگر برای زینتش باشد اشکال ندارد. امّا اگر زیادی و برای فردایش یا پس فردایش و چند سال دیگرش بخواهد و طمع به این طور چیزها داشته باشد، بد است. اینها ظلمت می آورد. ان شالله امیدوارم که جرٲت کنی و به خدا اعتماد کنی تا فکر آینده ها نباشی و به تو خوش بگذرد. برادرها و خواهرها! بدانید کسی که فکر آینده نباشد و فکر گذشته نباشد، خیلی به او خوش می گذرد. امام های ما (علیهم السلام)، ما را همین جور می خواهند. می خواهند ما فکر آینده نباشیم. مانند مهمان که چطور فکر آینده نیست و فکر گذشته هم نیست؟ مهمان هیچ فکری ندارد ... اگر کسی فکر فردا باشد، نمی تواند خرج کند. هرکسی به این فکر باشد، حق ندارد خرج کند. می گویند "اِه، فردا چه کار می کنی؟" یک "فردا چه کار می کنی" باعث می شود که من سه تا در برای جیبم می دوزم! ... ان شالله شما به کسی نگویید که "آخ، پس برای فردا چه می کنی؟" راجع به آخرت هم نگو امّا اگر هم گفتی، لااقل برای آخرت بگو. بگو چرا اینجا اوقات صرف می کنی، آن آخرت است. امّا این را هم نگویی بهتر است چون خدا آن را هم لطف می کند. همین قدر که شما می بینی و به چشم شما که امین است نشان داد، آن وقت خدا غصّه را از او برمی دارد. امّا یک وقت در دنیا به کسی این را نگویید. چه غنی تر از خودتان باشد و چه فقیرتر از خودتان. او را لرزه بیندازی که چه کنی؟ خدا دوست ندارد، پیغمبر (صلی الله علیه و اله) دوست ندارد. اینها مهمان خدا هستند و خدای نخواسته وقتی من به یک مهمان بگویم " آخ! امشب کجا می خوابی؟ از کجا می آوری؟" آن وقت این هم که ناشی است و نمی داند که مهمان است، یک مرتبه تکان می خورد. آن وقت مهمان خدا را و عزیز خدا را با یک "آخ" اذیّت کرده ام. انسان به خودش هم اگر بگوید، همین طور است. بیخودی غصّه خورده است...
مرحوم محمداسماعیل دولابی، جلد 6 طوبای محبت
این جلسه هم آیات دیگری راجع به بحث "خالدون" مطرح شد. آیه 35 و 36 سوره اعراف:
" یَا بَنِی آدَمَ إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَاسْتَکْبَرُواْ عَنْهَا أُوْلَـَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
اى فرزندان آدم! چون پیامبرانى از خودتان سوى شما آیند که آیات مرا بر شما حکایت کنند، هر کس پرهیزکارى کند و به صلاح آید، نه بیمى بر آنهاست و نه غمگین شوند. و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند و از پذیرش آن تکبر ورزیدند، آنها اهل آتشند و در آن جاودانند."
معلم گفت نشانه های حق به وضوح به بنده ها نشان داده شده جوری که اصلاً معجزه ای لازم نیست! حالا این نشانه های بدیهی که عرضه شده (با کمک پیامبران الهی) اگر تکذیب کنیم و دنبال بزرگ نشون دادن خودمون باشیم (استکبار)، شایسته ی جاودان موندن در آتش خواهیم شد. همیشه و بعد از همه ی پیامبر ها این اتفاقات افتاده، طوریکه حقایق و بدیهیات رو با تکذیبشون و نیز بزرگنمایی چیزهایی که بزرگ و اساسی نیستن، پوشوندن. معلم مثال این موضوع رو در دنیای کنونی، بحث هایی دونست که ظاهراً در مورد قرآن و مفاهیم دینی انجام می شه ولی درواقع اصل اون مطلب رو تغییر میدن مثلاً معنای آیه رو چیز دیگری نشون میدن و در مورد اون بحث می کنن چون آیات قرآن واضح تر از اینه که هیچ عقل سلیمی ردش کنه. دلیل این پوشش هایی که روی دین میذاریم یا به دلیل استکبار و یا بخاطر مصلحت و منفعت اندیشی هاست. معلم می گفت سیستم های فکری بسته مختص سیستم های استکباریه چون میخوان فاصله ی خودشون رو با دیگران حفظ کنن و خودشون رو بزرگ جلوه بدهند، برعکس سیستم الهی که وقتی پیامبرش در یه جمعی می نشسته، یه فرد غریبه نمی تونسته تشخیص بده تو اون جمع کدومشون پیامبر "صلی الله علیه و اله" و کدوم از پیروانشه! انسان ها در سیستم بسته و استکباری، اصلاح نمی شوند چون رشد وجود نداره.
آیه 40 سوره اعراف:
" إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَاسْتَکْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَلاَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمِینَ
همانا کسانى که آیات ما را تکذیب کردند و از پذیرش آن تمرّد نمودند، درهاى آسمان به رویشان باز نشود، و به بهشت داخل نشوند مگر آن که شتر در سوراخ سوزن داخل شود، و بدینسان مجرمان را کیفر مىدهیم"
معلم با اشاره به مثال جالبی که در این آیات اومده (به بهشت داخل نشوند مگر آن که شتر در سوراخ سوزن داخل شود) گفت گویا استکبار، اندازه های حقیقی رو بهم می زنه و انسان در زندگی دچار اشکال و اشتباه میشه. مثلاً بعضی از این منش ها، با بزرگ کردن خودت، تو رو دچار اشتباه می کنن درحالیکه یه فرد دلسوز ممکنه با شکستن اون بزرگی و کوچک کردنت (با تذکر دادن اندازه حقیقی وجودت)، بهت کمک کنه!
معلم در جواب سوال ضحی راجع به مرگ گفت در قران واژه "توفّی" اومده یعنی انگار این وعده ایست که باید به آن وفا کرد! بر اساس قرآن بنابر تسلطی که هر فرد بر جسم و جانش پیدا کرده عده ای خودشون روحشون رو تحویل میدن، از عده ای ملائک تحویل می گیرن که البته ممکنه با زور تحویل بگیرن یا با تحیّت و سلام. عده ای هم خود خدا بدون واسطه، تحویلشون میگیره! در لحظه ی تحویل، همه "حق" رو می بینن و شهادت میدن و البته متوجه میشن که خودشون چقدر با اون حقیقت منطبق یا متفاوت هستن. به همین دلیل هم هست که توبه در اون لحظه پذیرفتنی نیست، چون همه حق رو می بینن و تصدیقش می کنن حتی فرعون.
آیه 17 سوره توبه:
مشرکان که شاهد کفر خویشند حق ندارند مسجدهاى خدا را آباد کنند. آنها اعمالشان باطل است و در آتش جاودانند."
این آیات اشاره می کنه به "پیمان شکستن" کفار، جنگ با کفار و جاودان بودن این گروه در آتش. معلم گفت مسجد محل سجده (سجده گاه) است و مسجدی ها کسانی اند که اهل جهاد و زکات و اقامه نماز هستند. هر جاییکه گنبد و گلدسته داشته باشه مسجد نیست، شٲن و اعتبار مسجد به اینه که سرها در مقابل خدا پایین بیاد وگرنه که محل گردنکشی میشه همون طور که در صدر اسلام هم گاهی مسجد به محل عهدشکنی و بیعت گسستن تبدیل شد و درواقع تبدیل به همون قصر و بارگاه شده بود. پس مسجد زمانیکه محل سجده ی خدا باشه، خصوصیات محل و اهلش و ... باید طبق این آیات تعیین بشه. مثلاً مساجدی مثل کاخ اموی (که خودشون اسم مسجد روش گذاشته بودن) از نظر خدا مسجد نیست و اهلش از کفّاری هستند که خالد در آتش اند. پس باید دقت کنیم هر فعالیتی در مسجد درجهت دعوت به خدا باشه نه اینکه دعوت به فرد و درجهت منافع فردی و گروهی (شرک) باشه.
...همه مهمان خداییم. در دنیا که حتی کفار هم لاکردارها مهمانند. کفار هم از برکت مسلمین مهمانند. همه مهمانیم. نمی بینی که هیچ چیز نمی توانند ببرند؟ فقط باید بخورند و بریزند. آخر مهمان حق ندارد چیزی بلند کند. می دانید که عیب است. خیلی بد است وقتی آدم مهمانی برود و چند سال بخورد و طرف آخر هم یک چیزی بلند کند خیلی بد است. اصلاً زشت ترین اعمال است. خود صاحبخانه هم نمی دهد. اگر هم بخواهد بدهد، باید بی زحمت بردارد و به خانه ی مهمان ببرد. اینجا در مهمانی خوب نیست مهمان را اذیت کند. متوجه شدید؟ مهمان فقط بخورد و بیابد و جمال صاحبخانه را و صاحبخانه را نگاه کند. شکر او را کند. تشکر از او کند. تشکرش هم یعنی هرچه او فرمان بدهد. وقتی می گوید بالای اتاق بنشین، چَشم. پایین اتاق بنشین، چَشم. اگر چیزی آورده که این بخورد، نگوید من نمی خورم. می دانی که اگر مهمان، صاحبخانه را اذیت کند خوب نیست. صاحبخانه عالم است، حکمت می داند. می داند که چه چیزی برای من خوب است. می داند که من الان آب می خواهم یا غذا می خواهم یا چه چیزی می خواهم. مهمانش را می داند. خیلی خبره است. خودش آفریده و می داند این چه چیزی لازم دارد. هرچیز را به موقع به او می دهد. شما هیچ اصرار نکن که من این را نمی خواهم و آن را نمی خواهم. هرچه داد بخور، هرچه داد بگیر...
مرحوم محمداسماعیل دولابی، جلد 6 طوبای محبت
این جلسه هم صحبت از "جاودانگی" بود! معلم گفت تاکید قرآن بر اینکه حق رو کتمان نکنید، به خاطر اینه که اگر خطایی صورت بگیره ولی همه بدونن این کار درستی نیست، بهتر از اینه که اون اشتباه به عنوان روش صحیح معرفی بشه! مثلاً اگر غیبت می کنم، اعتراف کنم و بدونم که گناه و خطایی مرتکب شده ام نه اینکه با توجیه و تفسیر، منکر بشم که این یه گناهه و تازه ثابت کنم که لازمه!
آیه 7-256 سوره ی بقره: " لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
الذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُوْلَـئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
در دین اجبارى نیست چرا که راه از بیراهه آشکار شده است. پس هر که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، یقینا به محکمترین دستاویز دست آویخته است که هرگز نخواهد گسست، و خداوند شنواى داناست.
آنان که ربا می خورند، برنخیزند مگر مانند کسى که شیطان به جنون آشفتهاش کرده است. این از آن روست که گفتند: داد و ستد صرفا مانند ریاست در صورتى که خدا معامله را حلال و ربا را حرام کرده است. پس اینک کسى که از پروردگارش پندى بدو رسد و باز ایستد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و کارش به خدا واگذار می شود، و کسانى که [به رباخوارى] باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود"
معلم می گفت در دنیای امروز این آیه رو زیاد می شنویم که "لا اکراه فی الدین...". باید دقت کنیم که اجباری در کار نیست ولی دعوت لازمه. نباید اجازه بدیم چهره ی دین خدشه دار بشه و یه ظاهر اشتباه و غیرواقعی از دین نشون داده بشه! تهمت و افترا و پوشاندن قسمت هایی از دین، خیلی خطرناک و اشتباهه و نباید اجازه ی رشد پیدا کنه. پوشاندن حق و طغیان در برابر دین، موجب جاودان شدن در آتش میشه. معلم در مورد پیروان طاغوت گفت چون همیشه تبعیت کنندگان یک روش باعث رسمیت پیدا کردن و رشد اون مکتب و مرام می شوند، سهمشون در اون حرکت کمتر از پیشروانشون نیست و به همین دلیل قرآن، عذابشون رو یکسان و برابر ذکر می کنه.
از طرفی گویا مستی و وسوسه ی ربا، آگاهی و هوشیاری انسان رو از بین می بره و جاودانگی در آتش رو به دنبال میاره!
معلم گفت توجه به این آیات نشون میده به امید هیچ چیز حتی بزرگترین و نزدیکترین منابع قدرت اطرافمون نباید باشیم تا ریسمان خدا رو محکم بگیریم و داشته باشیم و بدونیم هیچ ریسمان دیگه ای وجود نداره که رهامون نکنه!
آیه 116 سوره ی آل عمران: " إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَیْئًا وَأُوْلَـئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
به یقین، کافران را اموال و فرزندانشان به هیچ روى از [عذاب] خدا باز ندارد و آنان دوزخىاند و در آن جاویدان"
آیه 80 سوره مائده: "ترَى کَثِیرًا مِّنْهُمْ یَتَوَلَّوْنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنفُسُهُمْ أَن سَخِطَ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَفِی الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ
بسیارى از آنها را مىبینى که با کافران دوستى مىکنند، به راستى آنچه نفس [سرکش] آنها برایشان پیش فرستاده زشت است که خدا بر ایشان خشم گرفت و ایشان در عذاب جاودانه خواهند ماند"
معلم گفت اینکه در کجا جاودان باشی، به این بستگی داره که "ولایت" خودتو به دست چه کسی داده باشی. یعنی باید بدونی از کی فرمان می گیری و بخاطر امر او حتی حاضری از منافعت بگذری یا پای ضررهاش هم بایستی. حالا در این انتخاب اگر اشتباه کنی، جاودان در آتش خواهی شد! معلم می گفت حتی خطاهای آدم بهتره تو یه محیط امن صورت بگیره که یه نفر مراقب باشه! مثل پدری که به پسرش میگه اگه میخوای سیگار بکشی هم به خودم بگو برات بخرم و همین جا تو خونه بکش! چون میدونه اگه بره جایی دیگه و از دیگران بگیره، جنس ناخالص بهش میدن و معتادش می کنن و ... پس حتی اشتباهات آدم توی یه محیط امن و با مراقبت یه بزرگتر، بهتر کنترل میشه، این معنای ولایته! درسته که ریسمان الهی شامل فرمان بردن از خدا و کتاب الهی و رسول الله صلی الله علیه و اله هست ولی در ادامه، برای تربیت و تعلیم بشریت، جامعه ی نمونه ی کوچکی شکل گرفت تا این الگوی تربیتی برای همه ی انسان ها بوجود بیاد. این آیات نشون میده که چقدر باید دقت کنیم زیر بار هر تعلیم و تربیت و ولایتی نرویم چون یه اشتباه کوچیک در این زمینه، انسان رو در آتش جاودان می کنه!
معلم در مورد ولایت امام حسین علیه السلام گفت ایشون مایه ی نجات شدند "ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه" و به این نکته اشاره شد که امام حسین علیه السلام در تمام حرکتشون هرگز کسی رو مجبور به کاری نکردند، هرگز فتوایی ندادند و حتی شب آخر گفتند آزادید که بروید! اصلاً دستوری ندادن، فقط دعوت کردن. امام حسین علیه السلام هیچ کس رو گرفتار نکرد، همه رو نجات داد.
... پیغمبر خدا (صلی الله علیه و اله) کم گریه می افتاد. یک پیرمردی در منزل حضرت خدمتکار بود، آن پیرمرد پیامبر (صلی الله علیه و اله) را خیلی اذیت می کرد، بدخلقی می کرد. اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و اله) از او بدشان می آمد. بارها به حضرت عرض می کردند که: یا رسول الله، او را بیرون کنید، پیر شده است، اسباب زحمت شماست. حضرت سری تکان می داد و می گذشت.
این بود تا وقتی که آن پیرمرد مرحوم شد. اصحاب خیلی خوشحال شدند چون هروقت به آنجا می رفتند چیزی به آنها می گفت و از او اذیت می دیدند. با این وجود حضرت در مرگ او گریه می کرد. گفتند: یا رسول الله، همه ی ما راحت شدیم، شما برایش گریه می کنی؟! فرمود: او برای اخلاق من خیلی نافع بود. اخلاقی که خدا به من داده بود، سزاوار این مرد بود.
ان شالله اگر با کسی دم خور هستی، اگر تند است هرچه می توانی تحمل کن که خدا چیز بزرگی برایتان فرستاده است. بعضی وقت ها خداوند چیزهای قیمتی و خوب را داخل جُل می پیچد و به انسان می دهد. اگر کسی تند است، خوش اخلاق نیست، درست با آدم حرف نمی زند، معنایش این است که خدا چیزی قیمتی را داخل جل کهنه پیچیده است. برای اینکه اجنبی آن را نگیرد. مال خود شماست و باید به دست شما برسد. جل کهنه را کسی باز نمی کند ببیند چه چیز داخل آن است، ولی شما باز کنید. حقیقت و انسانیت درون آن است. همان جایی که ناگوار است... اگر دیدی یک جا قشنگ نیست، صبر کن، آن را باز کن، چیز گرانبهایی درون آن نهفته است...
مرحوم محمد اسماعیل دولابی، جلد 1 طوبای محبت