اما پیام شهید آن است که به راهیان راهش میفرماید ای کاش شما اینجا بودید و میدیدید خدا با ما چه کرد طبق بیان سورهٴ مبارکهٴ "یس" پیام شهیدان به راهیان راهشان این است ﴿یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ٭ بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ﴾. شهیدِ سورهٴ یس پیامش این است ای کاش قبیله من، قوم من، نژاد من، راهیان راه و کوی من، میدانستند خدا به من چه داد، با من چه کرد و مرا جزء مُکرَمین قرار داد. ﴿یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ٭ بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ﴾.
اما عنصر دیگر، پیامی است که راهیان شهدا به آنها عرض میکنند. میگویند: «یا لیتنی کنت معکم فافوز معکم » ای کاش ما با شما بودیم و از آن فوز عظیم طرْفی میبستیم. "طِبتم و طابت الأرض الّتی فیها دُفنتم" شما طیّب و طاهر شدید، زمینی که شما در آن آرمیدهاید، طیّب و طاهر میشود. وقتی طیّب شد، طاهر شد، مطابق آیات قرآن، میوه پاک میدهد. چون در قرآن چنین آمده است ﴿وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾ سرزمین پاک به اذن پروردگار میوه طیّب و طاهر میدهد.
http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=1&lang=fa&id=MTg1MQ%3d%3d-1m47%2fx4W88g%3d
(مرحوم آیه الله بهجت) می فرمود: حضرت, روحِ روح ماست اینکه میگویند جان جانان همین است هر کاری که در جان ما انجام میگیرد جان جانان باخبر است. خدا غریق رحمتش کند میگفت این قدر منتظر این نباش که حضرت را ببینی، بکوش که او تو را ببیند ...
تو این جلسه معلم در تحلیل آیات مربوط به "غیب"، گفت ساده ترین درجه علم به غیب اینه که انسان یقین بکنه که غیر از آنچه که میدونه و می بینه، چیزهای دیگری هم وجود داره! معلم گفت همین درجه از باور کردن عالم غیب هم، بدون اینکه آدم از محتوای اون مطلع باشه، جهان بینی و نگرش و رفتار آدم رو دگرگون می کنه!
معلم می گفت طبق قرآن اولین مرحله تفکر، خوب نگاه کردن است (فانظروا...) بعد از اون، توصیف و تشریح دقیق پدیده هاست و سپس باید تحقیق کرد. به دنبال این مرحله، تازه یک محقق خوب می تونه "تحلیل" داشته باشه. ما باید یاد بگیریم این مراحل رو طی کنیم، نه اینکه فقط یه تحلیل خام و سطحی از پدیده ها بکنیم. اگر ما با آموزه های قرآن فکرمون رو سامان دهی بکنیم و درست و غلط هامون رو با اصول اون تنظیم بکنیم و مراحل بالا رو بر اساس اون اصول پیش ببریم، در نهایت به تحلیل و نتیجه گیری صحیح خواهیم رسید. البته نکته مهم و ظریفی که در مرحله تحلیل وجود داره اینه که شیطان معمولاً این جا نفوذ می کنه، همون چیزی که قرآن اشاره میکنه که راه ورود شیطان است (و اۥملی لهم...). یعنی در مرحله تفکر و تحلیل باید وسوسه ها رو کنار بذاری و توسط "تقوا"، قلب رو حفظ و وسوسه زدایی بکنی. اگر آمال و آرزو ها و در حقیقت وسوسه ها رو با کمک تقوا کنترل کنی، به تحلیل و نتیجه صحیح و بدون انحراف میرسی.
معلم می گفت همین ماده هم پتانسیل شهود عالم غیب رو داره همون طور که قرآن در توصیف صحنه عظیم قیامت میگه از قبرها برانگیخته و با همین جسم در صحنه قیامت حاضر می شوید! یعنی با همین چشم و گوش هم میتونید به غیب برسید اگر راه و روش صحیح رو پی بگیرید. معلم توصیه می کرد ارتباط خودمون رو با اولیای الهی قوی کنیم، چراکه اونها حتی در جواب سلام ما، اگر از صمیم قلب باشه، راه ها رو باز می کنن!
معلم گفت معنای خشیت که از شروط ورود به عالم غیب است (الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ 49 انبیا)، اینه که انسان خودش رو برای اون عالم کوچک ببینه. درحالیکه ما معمولاً خودمون رو خوب و مناسب میدونیم و نگران خطاها و عیب و نقص اطرافیانمون هستیم!! مثلاً منتظریم که امام زمان بیاد تا افراد فاسد و ظالم رو نابود کنه (تصورمون اینه که ما از این افراد نیستیم!). خیلی مهمه که آدم اندازه خودش رو بدونه وگرنه به اندازه خودش حرف نمیزنه و زندگی نمی کنه. (...إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالغَیْبِ... تو تنها کسانی را می توانی هشدار دهی که در نهان از پروردگارشان مىترسند و... 18 فاطر)
در پایان هم معلم گفت کسی که با تربیت الهی و منتظر بودن و ممارست در قرآن و انس گرفتن با اون، از "راسخون فی العلم" شده و عارف به عالم غیب است، به ثبات میرسه و دیگه با نوسانات این دنیا، بالا و پایین نمیشه (مثلاً چه ازش تعریف کنی و چه بزنی و بهش فحش بدی، تغییری در او ایجاد نمیشه).
خداوند عطش محبت نصیبتان کند که وقتی بگیرد ریشه هر چه غیر خدا و غیر امام را میسوزاند. آن، عطشی بسیار قوی است که بدن انسان را خشک میکند، به حدی که مثل خاک خشک میشود… مرحوم اسماعیل دولابی
... مرگ، عصاره حیات است . انسان که می میرد یعنی آن شربت زندگی خود را می چشد. کسی که شصت سال هفتاد سال هشتاد سال زندگی کرد، زنده بود، این مثل درختی است که میوه ای داشت این میوه را به صورت آب و عصاره آب درآوردند و عصاره میوه زندگی او را در هنگام مرگ به او می چشانند. این همان است که گفته می شود: "کُلُّ نَفس ذائقَةُ المَوت" (هر نفسى، چشنده ى مرگ است. آیه 35 انبیا﴾ ...
...اینگونه نیست که مرگ ما را بچشد بلکه ما مرگ را می چشیم؛ در فرهنگ قرآن ما مرگ را می میرانیم نه اینکه مرگ ما را بمیراند ما برای ابد خواهیم ماند منتها عصاره زندگی ما را در زمان مرگ به ما می چشانند...
... از همین الآن خودتان را آزاد کنید یعنی پیمان ببندید که نه بیراهه بروید نه راه کسی را ببندید نه کسی شما را بازی بگیرد نه شما کسی را به بازی بگیرید. بدانید که با ابدیّت سروکار دارید، می شوید " اولوا بقیة "...
http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=1&lang=fa&id=MTgxNg%3d%3d-tRpZPfij4CQ%3d آیه الله جوادی آملی