سلام. این هفته در مورد آیه ی 10 سوره ی فاطر صحبت کردیم:
مَنْ کَانَ یرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا إِلَیهِ یصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یمْکُرُونَ السَّیئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُولَئِکَ هُوَ یبُورُ(فاطر/10)
کسی که خواهان عزت است، تمام عزت برای خداست. سخنان پاکیزه به سوی او صعود میکند، و عمل صالح را بالا میبرد. و آنها که نقشههای بد میکشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر آنان نابود میشود!
"مکر" به معنی حیله و چاره اندیشی است و در آیات مختلفی اومده. گاهی مثل این آیه، جنبه ی ناپسند اون مورد اشاره قرار گرفته و گاهی "مکر" به خدا نسبت داده شده:
وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیرُ الْمَاکِرِینَ(آل عمران/54)
و نقشه کشیدند؛ و خداوند چارهجویی کرد؛ و خداوند، بهترین چارهجویان است.
أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلَا یأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ(الأعراف/99)
آیا آنها خود را از مکر الهی در امان میدانند؟! در حالی که جز زیانکاران، خود را از مکر خدا ایمن نمیدانند!
اسْتِکْبَارًا فِی الْأَرْضِ وَمَکْرَ السَّیئِ وَلَا یحِیقُ الْمَکْرُ السَّیئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ ینْظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا(فاطر/43)
اینها همه بخاطر استکبار در زمین و نیرنگهای بدشان بود؛ اما این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را میگیرد؛ آیا آنها چیزی جز سنت پیشینیان را انتظار دارند؟! هرگز برای سنت خدا تبدیل نخواهی یافت، و هرگز برای سنت الهی تغییری نمییابی!
این آیات، حیله گری های دشمنان رو همیشه باطل میدونه که مکر خدا بر اونها غلبه خواهد کرد. نکته ی جالب اینه که خدا هرگز مومنین رو دعوت به حیله گری و چاره اندیشی در مقابل این توطئه ها نمی کنه بلکه خودش رو مسئول بی اثر کردن اون حیله ها میدونه!! در مقابل، تنها چیزی که وظیفه ی اهل ایمان هست، "کلام طیب" و "عمل صالح" و به نوعی باور داشتن، اطاعت خدا و اصلاح امور هست و هرگز هم نباید نگران کارشکنی های بدخواهان باشند چون خدا تلاش های اونها رو باطل می کنه. البته زینب تاکید کرد که خدا هرگز "منفعل" و بی خیال بودن رو نمی پذیره و همیشه بر فاعل بودن تاکید می کنه مثل همین آیه که هم عقیده و گفتار و هم فعل و عمل صالح رو لازم می شمره. شاید خدا می خواد به ما اطمینان بده که مراقب اوضاع هست و لازم نیست ما دنبال موشکافی و پیدا کردن همه ی شیطنت ها باشیم و این جوری جلوی هدر رفت انرژی ها گرفته بشه تا تمرکز بیشتری روی اصلاح امور و حرکات مثبت داشته باشیم و نگران خدعه ها نباشیم. مثال دیگه ی اون آیه ی 127 سوره ی نحل است:
وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیهِمْ وَلَا تَکُ فِی ضَیقٍ مِمَّا یمْکُرُونَ(النحل/127)
صبر کن، و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد! و بخاطر آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئههای آنها، در تنگنا قرار مگیر!
پس شاید بهتر باشه روی انجام وظایف مون تمرکز کنیم و نگران حیله ها نباشیم و اون رو به خدا بسپریم. حتی به نظر میرسه "مقابله به مثل" در مورد کارشکنی ها و دشمنی های دیگران، صحیح نیست و خداوند چنین حرکاتی رو مجاز ندونسته.
در نهایت وقتی می خواستیم از بحث آیه ی 10 سوره ی فاطر بگذریم، قسمت " إِلَیهِ یصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ " رو به لیست سوالاتمون اضافه کردیم چراکه ابهام در مورد معنای دقیق اون از بین نرفت و فهمیدن ارتباط "کلمه طیب" و "عمل صالح" در حرکت به سوی خدا، نیاز به جستجوی بیشتری داره! آیا منظور آیه اینه که اعمال صالح به ترفیع عقاید طیب کمک می کنند؟ یا گفتار و افعال صالح باید همراهی داشته باشن؟ یا این خداست که رفتار و گفتار پاکیزه رو انتخاب می کنه تا صعود کنن؟ ...
در مجموع، این آیه گفت "عزت" تمام و کمال نزد خداست و راه رسیدن به اون، اعمال و رفتار پاکیزه و صالح است و حیله های ناپاک نمی تونه حرکت در این مسیر رو متوقف کنه و خدا توطئه ها رو نقش بر آب خواهد کرد.
هاجر، سیستم قضایی جامعه مون رو مثالی دونست از اینکه ما عزت رو نزد دیگران طلب می کنیم: در سیستم قضایی صدر اسلام، زندان وجود نداشته بلکه بلافاصله بعد از تعیین حکم، "حد" جاری می شده. ولی ما با سیستم برگرفته از غرب، دچار معضل "زندان" ها و حجم بالای "زندانی" ها هستیم! هاجر می گفت دلیلش هم اینه که میترسیم ما رو به عدم رعایت حقوق بشر محکوم کنن! البته به دلیل عدم آگاهی کامل از قوانین و نظرات دقیق فقهی در این باره، قضاوت و تصمیم گیری رو به اهل فن واگذار کردیم...!
سلام
رابطه عمل صالح با اعتقادات این است که خدادانی،غیرازخداداری است.
همه ما میدونیم خدا هست ولی این فهمیدن رسیدن به خدا نیست.باید با خدا ارتباط برقرار کرد....
همه ما میدونیم که آب تشنگی مارا برطرف میکنه ولی آیا صرف دونستن تشنگی ما برطرف میشه؟؟؟ نه...باید بریم آب بخوریم تا تشنگی ما برطرف شود.
اعمال صالح و باید و نباید های خدا برای این است که نفس و روح ما به مرور زمان از عالم ماده دل بکند و به سوی خدا سیر کند.
موفق باشید
یاعلی مدد
واقعا زندان نبوده؟! جالب بود ... تا حالا دقت نکرده بودم به این موضوع
کسانی که اسیر یا کنیز می شدن نمیشه زندونی دونست؟!
فکر نکنم! حتی اگر هم بخوایم این جوری بگیریم، شرایطش خیلی فرق داره. جای فکر داره، نکته جالبی بود، مرسی!
اگه دقت کنیم جرم هایی که دلیل زندان رفتن در روزگار ما هست، هیچ کدوم در دوره پیامبر حبس نداشته بلکه حد داشته. در مورد اسیر، بحث متفاوته که البته اون هم با وضع کنونی تفاوت داره.
میدونم که تفاوت داره ولی همین تفاوتش زیباست. منظورم به اینه خیلی ها به کنیز داشتن پیامبر خرده میگیرن من میگم شاید کنیز به جای حبس کشیدن داره یه دوره تربیتی نزد خود پیامبر می گذراته. مثه بازپروری. اگه اینجوری باشه دیگه اون معنای منفی در مورد کنیز از بین میره
نمیدونم، به نظرم هر اسیری رو نمی شده ببرن خونه شون واسه کنیزی... شرایط غلام و کنیز احکامی هم داره که یه خورده کارو سخت می کنه....
چرا ما راضی هستیم یه زندانی در زندان عمرش رو هدر بده ولی راضی نیستیم واسه کسی کنیزی بکنه تا حداقل عمرش به بیهودگی نره؟!
احکامش چیه؟؟؟!! اینو دیگه من نمیدونستم واقعاً!!!
بحث جالبیه، ممنون از اشاره ی به جای شما. حیف که دوستان دیگه کمک فکری نمیدن!!
شما هم به این نقطه رسیدی که بعضی وقتا نیاز به حضور جمعی افرادی هست که بیاین مغزهاشون را روی هم بریزن... من فک می کنم در جمع دست خدا بیشتر همراهی می کنه وقتی میبینه عده زیادی تشنه معرفت هست جرقه های معرفت رو به ذهنشون جاری می کنه.
میشه کمک کنید افرادی استوار در همین فضای نت رو دور هم جمع کنیم؟
من بازم از دوستام دعوت می کنم. کمک دیگه ای ازم بر میاد؟
شما تازگی ها تغییرات عمیق اعتقادی کردین ...دوستانتونو نمیدونم...احساس می کنم به یک نقطه ای رسیدین که نیاز شدید به معنویت رو حس می کنید ! ای کاش کسانی رو پیدا کنیم که از خودمون استوارتر و مشتاق تر باشن به دین و معنویت.