... آب بهشت خنک است. بهشت خیلی سرد است منتها خداوند اهل بهشت را یک جوری کرده است که یخ نمی کنند. حرارت آنها را نمی گیرد، نسبت به خدا غرور ندارند، نسبت به خدا تکبر ندارند. سر تا پا حیات و قدرت و علم اند امّا خنک اند. آیا نشنیده اید که عالِم اگر حِلم داشت، عالم است. اگر حلیم نباشد، علم ندارد. "مَن لا حِلمَ لَه لا عِلمَ لَه". حلم است که علم را پرورش می دهد، درست می کند، راحت می کند. حِلم همان خنکی و آرامی است.
این راهی را که خداوند آن را نشان داده است و در آن خودش مقصودمان است، بویش را نیمه شب استشمام کن. دو رکعت نماز بخوان، شاید عطرش به دماغت خورد. در نمازت، در سجده ات، در رکوعت، شاید این بو به دماغت خورد. شاید چشمت ولوله کرد، یک قرمزی، یک سیاهی، یک سفیدی دید. شاید ذائقه داشتی، وقتی نماز می خواندی دیدی خوشمزه است. همه ی یقین ها را من "شاید" می گویم، زیرا می خواهم خودتان تجربه کنید. نمی خواهد به تصدیق من اکتفا کنید. اینها یقینی دوستان اهل بیت (علیهم السلام) است، همه تان دارید. قران و نماز و عبادت را همه دوست دارید. همه ی اینها را دارید. امّا من نمی گویم که دارید تا غرور شما را بگیرد. می گویم خودت بچش و بچش و بچش و بچش تا جانت در برود و راحت بشوی!
مرحوم محمداسماعیل دولابی، جلد 5 طوبای محبت