اما خودت با خودت باش. تو خودت خودت هستی! هرجا بروی آخرش خودت به خودت برمیگردی. هرچه اختراع کنی، هرچه صنعت کنی، هرچه در عالم اکتشاف کنی، در آن چیزی که درمی آوری، پی خودت هستی. باز می بینی خودت نشدی و راحت نیستی. می دوی یک چیز دیگر در می آوری، یک چیز دیگر اختراع می کنی، دوباره می بینی علاج نشد! آن وقت اگر پی حرف من بروی، من به تو می گویم که خودت کجا هستی. خودت با خودت هستی! آنجا می نشینی و می گویی ای داد و بیداد، من این همه سال ها گشتم، این همه اختراعات و اکتشافات کردم، آیا "خود" من اینجا بود؟ من ندیده بودم و نگاهش نکردم! مرحوم اسماعیل دولابی (از جلد 5 کتاب طوبای محبت)
دوستی داشتم که احساس میکردم آخر هفته ها در محافل خاصی شرکت میکنه آخه شنبه ها یه جوری بود... اونم راجع به این مرحوم و کراماتش خیلی حرفا میزد.. یادش بخیر چقدر سید رو اذیت کردیم و بنده خدا صبورانه سکوت کرد... خدا منو ببخشه...
یادم یه بار از غصه غربت و تنهایی در بین مردم ... رو یه کاغذ نامه ای نوشتم به خدا با این مضمون... خدایا دارم ایمانم رو از دست میدم منو با دوستات زودتر آشنا کن... چند لحظه ای نگذشت که اس ام اسی برام اومد ... جالب بود... از همون سید که گفتم... یه دعا بود که اسامی خدا توش بود...
بازم به من سر بزن گرچه فقط خدا رو داریم.
جمعه-۶-آبان ۹۰- بخش نظرات وبلاگ آئینه و بهار به جمله ای برخوردم (آیه ۴۱ سوره طه)... که من تازه دیدمش...فکر کنم تو این راه چند کلاس عقبترم؟! میشه تقلب برسونین
ممنون که بهم سر میزنین ... آدرس ایمیل رو دیدم... فقط می خوام شخصیت دنیای به اصطلاح واقعی با شخصیت این دنیای مجازی قاطی نشه!... هنوز تو فکر اشعار و حرفهایی هستم که راجع به استادی به نام بهار در وبلاگ ... دیدم... چرا آپ نمیشه؟؟!
شیطان وقتی از خدا مهلت می خواست از کجا می دانست که آدمی که هنوز تو بهشته قرار مرگ قیامت و دوزخ رو تجربه کنه؟!
چطور مگه؟ کجا گفته؟!
اگر منظورتون اینه که مگه اون بهشت جاوید نبوده؟ یادمه از آیه الله جوادی آملی که براساس همین نوع آیات می گفتند اون بهشت اولیه با بهشتی که در آینده قراره ما بریم توش!! فرق داشته. بهشت جاویدان و متکامل اونیه که آدم بتونه از مسیر دنیا بهش برسه!
منو نپیچون... میگم چطور شیطان از مسیر زمینی ما اطلاع داشته........
تو رو خدا جوابمو بده.. وبلاگ بهار و آیینه... بهار...می خوای عطشم بیشتر بشه...! انصاف داشته باش...