معلم گفت بعضی آدم ها "حرف" می زنند و فقط در حد "کلام" روی دیگران اثر دارن، ولی آدم های دیگری از جنس "نور" اند و اطراف خودشون رو روشن می کنن طوریکه آدم ها ناخودآگاه راه رو پیدا می کنند! و معلم از قول آقای دولابی نقل کردند که آدم هایی با طیف های نوری یکسان، همدیگه رو جذب می کنن!
معلم تعریف می کرد از استادی که برای تربیت شاگردانش حتی اونها رو بیرون می کرد، باهاشون قهر می کرد و ... اما همون استاد اعتراف می کرده که از همون لحظه اول دعوا، برای شاگردم دعا می کردم و لحظه شماری می کردم که کسی واسطه بشه یا اتفاقی بیفته که اون شاگرد از کارش پشیمون بشه و پیش ما برگرده!! این روش تربیتی یک استاده که با محبت، شاگرداش رو جلو می بره. معلم می گفت در این مسیرها مهمترین شرط، استقامت و ناامید نشدنه!
سلام .منو باش که غصه میخوردم نمیتونی کلاس بری!پس مطالب بهت میرسه.خدا را شکر .واقعا خوشحال شدم.موفق باشی...
عاشق که باشی و دلتنگ
حرفت به دل مینشیند
مقبول طبعش میافتد
موسی و چوپان ندارد...
خدا کنه همون نور باعث شده باشه اینجا رو پیدا کنم و امیدوارم راه نجات رو پیدا کنم